مجله کودک 386 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 386 صفحه 34

اینجا هستیم، آنجا هستیم در هر جای دنیا هستیم باران داریم، پرپر، پرپر، هی میباریم، شرشر، شرشر کرم کوچولو حرف ابرها را شنید، دلش میخواست باران را ببیند. در همین موقع، ابرها شروع به باریدن کردند. و کرم کوچولو سردش شد. کرم کوچولو فکر نمیکرد که باران آن قدر سرد باشد، برای همین خواست از زیر باران فرار کند، امّا به هر طرف نگاه کرد باران بود. کرم کوچولو با عجله از سنگ پایین آمد، از بین علفها که لابهلایشان پر از دانههای خوردنی بود حرکت کرد. کمی که رفت به یک حلزون رسید. رو به حلزون کرد و گفت: من یک کرم تنها هستم تنها در این دنیا هستم مثل باران سرد سردم دنبال لانه میگردم حلزون وقتی حرف کرم کوچولو را شنید، دلش برای او سوخت، نگاهش به تن خیسش کرد و گفت: جایی که آب و دانه هست حتماً برایت لانه هست لانهی کرم آن بالاست آن بالا روی شاخههاست کرم کوچولو به درخت بالای سرش نگاه کرد سیبهای زیادی به شاخهها چسبیده موضوع تمبر: رود راین قیمت: 12 فنیک سال انتشار: ندارد

مجلات دوست کودکانمجله کودک 386صفحه 34