مجله نوجوان 25 صفحه 24
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 25 صفحه 24

قصه های کهن شهاب شفیعی مقدم جنگ سیاوش با تورانیان قسمت سوم مروری بر گذشته : کیکاووس ، شاه ایران صاحب پسری به نام سیاوش شد ، اخترشناسان زندگی او را کوتاه و پر فراز و نشیب پیش بینی کردند. سودابه ، یکی از همسران کیکاووس ، عاشق سیاوش می شود. چون سیاوش به او اهمیتی نمی دهد به سیاوش تهمت خیانت به پدرش را می زند. سیاوش نیز برای اینکه ثابت کند ، سودابه دورغ می گوید ، مجبور می شود از آتشی بزرگ عبور کند. چون در آن زمان مردم اعتقاد داشتند هرکسی که بیگناه است؛ اگر خود را به آتش بزند ، صحیح و سالم از میان آتش عبور می کند و فرد گناهکار در آتش می سوزد. سیاوش نیز صحیح و سالم از میان آتش بیرون آمد ، بدیت ترتیب بی گناهیش را به پدر ثابت کرد. در این میان افراسیاب با سپاهی گران از توران به طرف ایران حمله می کند. کیکاووس تصمیم می گیرد خودش به جنگ افراسیاب برود ، اما پهلوانان و بزرگان موافق نبودند که شاه پیشاپیش سپاه حرکت کند و اینک ادامه ماجرا... وقتی سیاوش مطلع شد که پدرش تصمیم گرفته است پیشاپیش سپاه به جنگ افراسیاب برود نزد پدرش رفت و به او گفت : "ای شاه دلیر ، شایسته نیست که شما به جنگ افراسیاب بروید ، اگر اجازه بدهید من فرماندهی سپاه را بر عهده می گیرم و دمار از روزگار افراسیاب در می آورم." کاووس شاه نیز سخنان سیاوش را پذیرفت و از رستم دعوت کرد تا به بارگاه او بیاید. وقتی رستم به بارگاهش آمد به او گفت : بدو گفت : همزور تو پیل نیست چو گُردِ پی رَخشِ تو فیل نیست همی خواهد او جنگ افراسیاب تو با او برو ، روی از او برمتاب هیچ ، فیلی زورِ تو را ندارد و حالا که سیاوش می خواهد به جنگ افراسیاب برود ، تو همراه او باش و از او حمایت کن. رستم نیز درخواست پادشاه را اطاعت کرد و همراه سیاوش با هزار مرد جنگی به نبرد با افراسیاب رفت. وقتی که تورانیان از آمدن سپاه ایران همراه سیاوش و رُستم و دیگر پهلونانان آگاه شدند ، یکی از سرداران سپاه توران نزد افراسیاب رفت و به او گفت : که آمد ز ایران سپاهی گران سپهبد سیاوش و با او سران از ایران سپاهی گران به سمت توران در حال حرکت است که پیشاپیش سپاه ، سیاوش و رستمِ دستان حرکت می کنند. سپاه ایران در نزدیکی بلخ با سپاه توران درگیر شد. در طول سه روز ، جنگ تاب نیاورد و به طرف توران عقب نشینی کرد. سپاه ایران وارد بلخ شد. سیاوش نامه ای به پدرش کاووس شاه نوشت و به او گفت : به بلخ آمدم شاد و پیروز بخت به فَرِّ جهاندار با تاج و تخت نوجوانان دوست

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 25صفحه 24