مجله کودک 263 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 263 صفحه 8

غول آسمانی عباس قدیر محسنی آسمان را گرفتم توی دست راستم. زمین را توی دست چپم جا دادم و زور زدم. با همه­ی زورم آنها را به هم نزدیک کردم. می­خواستم آنها را به هم گره بزنم. اما نشد. دوباره زور زدم. یک نفر بین زمین و آسمان مانده بود. گیر کرده بود. نگاه کردم. غول آسمانی بود. دستهایش را ستون آسمان کرده بود و پاهایش را ستون زمین. با قدرت بین زمین و آسمان ایستاده بود. زورم را بیشتر کردم. خیلی بیشتر. زانوی پای چپ غول لرزید. آسمان کج شد. باز هم زور زدم و پای چپ غول تا شد. گوشه­ی آسمان خورد به کنار زمین. صدای وحشتناکی بلند شد. آدم­ها ترسیدند، جیغ زدند و فرار کردند. غول نعره­ای زد و دوباره پایش را صاف کرد و آسمان را روی دستهایش گرفت. سرخ شده بود. عرق کرده بود. نفس نفس می­زد. به زمین و آسمان نگاه کردم و یک تکه ابر را هُل دادم زیر دست راست غول. دست راست غول لیز خورد و از زیر آسمان در رفت. آسمان روی دسن چپ غول چرخید و دوباره ایستاد. غول پاهایش را روی زمین محکم کرد. با یک دست آسمان را نگه داشت. عصبانی شده بودم. دلم می­خواست زمین و آسمان را زودتر گره بزنم. اما غول نمی­گذاشت. آسمان را چند بار بهار و شیراز بهار

مجلات دوست کودکانمجله کودک 263صفحه 8