نامه های خوانندگان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1374

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نامه های خوانندگان

نامه های خوانندگان

 

اشاره: 

از آغاز انتشار دوره جدید مجله حضور (پائیز 73) نامه های متعددی از خوانندگان گرامی به دفتر مجله رسیده است که حاوی نظریات و پیشنهادات مفید و تشویقهای فراوان و همچنین دلجویی و تسلیت به مناسبت رحلت جانسوز یادگار گرامی حضرت امام خمینی می باشد ما ضمن تشکر از یکایک این عزیزان نظر خوانندگان عزیز را به قسمت هایی از این نامه ها جلب می کنیم. متأسفیم که به علت کمبود جا و کثرت نامه ها امکان درج تمامی آنها مقدور نگردید.

 نامه های این عزیزان به دستمان رسیده است که ضمن تشکر از همگی ایشان امیدواریم در حد مقدور جوابگوی  خواسته ها و نظریات آنان باشیم و بتوانیم در آینده نسبت به درج نامه های آنان اقدام کنیم.

علی سلطان محمدی (پدر گرامی شهید حسین سلطان محمدی). ل.ش از بجنورد. خانم معصومه عبادی از بوشهر. آقای اکبر حسینی از اراک. آقای جهانپر همتی از ممسنی. آقای حمید عارف آزاد. از اهرم تنگستان. دکتر سید جعفر شهری. سرتیپ علی اصغر سازگار. عطیه الماسی. معصومه شیبانی.  خانواده طهمورث از تبریز. ندا رجبی. فرشته چلیپا و......

‏بسمه تعالی‏

‏با سلام و تحیت و عرض تسلیت بمناسبت  ارتحال خلف صالح و یادگار گرانمایه  حضرت امام(رض) مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج آقا احمد خمینی قدس سره به اطلاع می رسد، شماره جدید «حضور به انضمام کتاب ذی قیمت» رسول صبح واصل شد، امید است رسالت سنگین تنظیم نشر و احیای آثار امام که صحائف نور انقلاب و گوهرهای گرانبهای دریای فقه و فلسفه و عرفان و مجاهدت آن امام فرزانه است، ‏


‏همچنان استمرار یافته، و هر دم از این باغ تازه تر از تازه تری برسد و در غیاب یادگار عزیز آن پیر و مرشد این راه مقدس پیموده شود.‏

‏موفق باشید‏

‏علیرضا اعرافی - امام جمعه میبد‏

‏بسمه تعالی‏

 مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

برادر ارجمند جناب آقای انصاری

‏سلام علیکم‏

‏به پیوست نامه شماره 4530 مورخ 23 / 12 / 73 یک مجلد از شماره نهم «حضور» و کتاب «رسول صبح» را زمانی دریافت کردم که سنگینی اندوه مصیبت ارتحال نابهنگام جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج سید احمد آقا خمینی همگان را دل آزرده و غمزده کرده بود. حضور «حضور» در آن هنگامه سوگ و غم موجب تسلی و تسکین شد که تا راه باقی است نام باقی است. هر چند یادگار از دست رفت ولی یادآوران هنوز زنده اند.‏

‏خود را وظیفه مند می دانم که به نوبه خویش این ضایعه جانسوز را به شما و دیگر عزیزان که خود یادگار و یادآور امیر قافله اند، تسلیت بگویم و از خداوند متعال برای آن عزیز سفر کرده مجاورت و مجالست انبیاء و اولیاء و پدر بزرگوارش را مسئلت نمایم. امید آنکه نهال ارادت و محبت رهروان طریقت خمینی برای همیشه همچون بهار از راه رسیده بدست باغبان دلسوز انقلاب (رهبر عزیزمان) سرسبز و شاداب جاودان بماند. / ش‏

‏با احترام محمدیان‏

‏قائم مقام وزیر آموزش و پرورش ‏

‏...... رحلت جانگداز یادگار امام عزیز را که واقعاً کان اشبه الناس بالامام خلقاً و خلقاً و منطقاً ...... تسلیت عرض می نمایم و از حضرتعالی به خاطر ارسال دو جلد کتاب نفیس «حضور 9» و «رسول صبح» تشکر می نمایم.‏

‏ابراهیم غضنفری-  امام جمعه ایرانشهر‏

‏با عرض تسلیت بمناسبت ارتحال جانسوز یاور روح خدا و پشتیبان قاطع ولایت فقیه، حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید احمد خمینی به استحضار می رساند متن پیوستی (جماران محله نمونه) را که با توجه به پیام نوروزی مرجع و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دامه برکاته) و همچنین  به مناسبت وفات یادگار گرامی آن عزیز سفر کرده و با قلبی پر از درد و امید و با قلمی شکسته و فقیرانه تهیه نموده ام به حضورتان تقدیم می نمایم تا در صورت صلاحدید همان را و یا حداقل مشابه آن را به نحوی که ‏

‏حرف دل رهبر و مردم باشد در مجله خود چاپ و یا طرح نمائید.‏ 

‏سید کاظم فاطمی‏

حضور: ‏ضمن تشکر فراوان مطلبی را که تحت عنوان «جماران محله نمونه» ارسال کرده اید انشاء الله در شماره آتی مجله حضور چاپ خواهد شد.‏

‏بسم ربِّ روح الله‏

‏ ‏

‏چند روزی بود که آسمان سخت بی قراری می کرد و زمین، داغ دلش تازه می شد. زمینیان، سر در گریبان و دست بر آسمان داشتند.‏

‏ناگهان قلبهایمان لرزید. چشمهایمان خروشید و دستهایمان بر سرهایمان فرود آمد. دلهای مضطربمان یادگار خمینی را جستجو می کرد. دلهایمان باز بهانه خمینی داشت، بهانۀ عطر خمینی.‏

‏ما بعد از پدر بزرگوارمان، خمینی کبیر، با یاد پیر جماران و با نگاه به سیمای مبارک حاج سید احمد خمینی آرام در عزای مُرادمان می گریستیم. ما دَرک کرده بودیم که فرزند خلف امام عطر و رایحۀ او را دارد و می دانستیم که یادگار امام از ذُریّه خاندان حسین است. خاندانی که ما مسلمانان حیات روحمان و عقلمان را وامْدار آنان هستیم. و زیستنمان در گرو نگاه مهرآمیز این خاندان مطهّر بوده و هست.‏

‏و حیات روح و عقل ما میسّر نگشت مگر با تلاش و رهبری بنیانگذار انقلاب اسلامی و وحدت کلمه ملّت مسلمان ایران.‏

‏«لیکن ما در معرض تهاجم طاغوت بودیم و طاغوت آنچه را که از ما به یغما نبرده بود به چنگال مسخ و تحریف سپرده بود.»‏1

‏از آن زمان تاکنون ایران میدانهای آزمایش عشق به خدا و دین مبین خدا، بوده و هست و یادگار امام یکی از پیشتازان و ممتازان این میدان بود و سرافراز و سربلند بیرون آمد.‏

‏وجود متبرک میوۀ عمر خمینی، تَشَعْشُعْ وجود مبارک پیامبر اسلام بود و منشور چند بُعدی از صفات اجدادش، خاندان پیامبر که با افق دیدهای مختلف شایسته بذل توجه است. ‏

‏پارسایی و فداکاری را از علی(ع) ــ تغسیل  شبانه و پدرداری را از جده اش فاطمه(س) ــ مصلحت اندیشی برای اسلام را از حسن(ع) ــ شهامت و مظلومیت را از حسین (ع) ــ صبر در برابر غم فراق برادر و پدر را از سجّاد(ع) ــ گنجینۀ علم و اسرار بودن را از باقر ــ تعلیم و تحویل علم و اندیشه های  الهی را از صادق(ع) ــ صبر و استقامت را از کاظم(ع) ــ صلابت و استواری کلام را از رضا(ع) ــ تقوی و زهد را از جواد(ع) ــ پاکی  و خلوص نیّت را از نقی ــ تدبیر و تَدَیُّن را از امام حسن عسکری ــ صالح بودن را از اباصالح، ولی عصر(عج) به ارث برده است. ‏

‏و به واقع عشق به اسلام، روحانیت و نورانیّت در این خاندان موروثی است. و دل ما چگونه خون نباشد از این مصیبت جانسوز! در این مصیبت طاقت فرسا مفهوم عبارت: «اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثُلمةُ لا سید هاشی» بر جانمان نشست. و صبر را به آن علّت  پیشه می گیریم که خداوند عزّوجل در قرآن، کتاب آسمانی اش، صابرین را بشارت داده است.‏

‏امّا الهی و معبودی سنگینی بار غم کمر صبرمان را خمیده نموده و صبر با ما یار  دیرین است. و ما زاده صبریم و بَذْرِ صبر بودیم که در خاک انتظار و صبر تاب آوردیم تا در هِرم خورشید محمّد «صلی الله علیه و آله» و آل محمّد و جانشینان محمّد(ص) به بال و پر بنشینیم.‏

‏تاریخ شکیبایی ما به آن ظلم که در عاشورا بر ما رفته است باز می گردد به آن تیرها که از کمان قساوت برخاست و بر گلوی مظلومیت نشست.‏

‏به آن سم اسبهای کُفر که بدنهای مطهر توحید را مشبک نمود به آن جنایتی که دست و پای مردانگی را برید.»‏2

‏تاریخ انتظار و شکیبائی ما از آن زمان هم دورتر می رود از عاشورا می گذرد و به آن روز می رسد که جگر مطهر حسن پاره پاره شد. و به آن زمانی که بی حرمتی کفار نسبت به آل رسول الله به آن حد رسید که فاطمه(س)، دختر خاتم النبیین، همسر امیرالمؤمنین و مادر سرور جوانان بهشت را سیلی زدند و فریاد «أین أُما» یتیمان فاطمه برخاست و عرش الهی را لرزاند.‏

‏به آن هنگام که پیامبر اسلام زره صبر بر تن کرد. و در برابر جهل، شرک، ظلم کفر و عناد برخاست و کفار، یاسرها و سمیِّه ها، عمّارها و بلالها را بدان جهت شکنجه می دادند که وحْدٰانیّت خدا را پذیرفته بودند.‏

‏«امّا باز هم تاریخ صبر ما به دورتر باز می گردد. به مظلومیت و تنهایی عیسیٰ، به غربت موسیٰ، به استقامت نوح و از همه اینها می گذرد تا به مظلومیت هابیل می رسد»‏3

‏«انتظار و بردباری ما را وسعتی است از مظلومیت هابیل تاکنون و تا برخاستن فریاد جبرئیل در زمین و آسمان و آوردن مژده ظهور امام زمان، مهدی قائم(عج) ادامه دارد.»‏3

‏و اکنون باز هم از این چرخ دَوٰارِ عزا و اندوه، ماتمی عظیم بر دلهایمان نشست و دلمان را مدهوش، چشمان را از اشک لبریز و بر جگرمان داغی جاودان نهاد.‏

‏غم فِرقت و هجران یار و امین زعیم ایران ـــ تجلی شکوهمند ابعاد شخصیت امام راحل ــ ثمرۀ عمر خمینی(ره) ــ گنجینۀ رأفت الهی ــ فرزند حوزه امام صادق ــ سرچشمۀ عصمت ــ سرو بلند حُریت ــ مؤمنی سالک ــ روح سبز بهاران ــ یکی از شمعهای فروزان محل عرفان ــ عزیزی که رایحۀ وجودش خاطره انگیز بود. کسی که عملش همواره مصدق کلامش بود که می فرمود: در هر نفس و هر قدم باید پاسدار دین بود.‏


‏و ما با اینکه بار دیگر تجسم آیۀ شریفه قرآن که می فرماید: «الذین اذا اصابتهم مصیبةٌ قالوا انا لله و انا الیه راجعون» شدیم. باز هم صبر را مانند جدّش امام صابر(ع) پیشه می گیریم. و همواره در غم از دست دادن وجود مبارکش می گریم با آلاله های جماران، همانجا که بانگ ارجعی را شنید و می سوزیم با شمعی که بر سر مزارش می سوزد نه برای یکدم بلکه تا ابدیّت و شهادت می د هیم که «حجةالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی» حمید در نظر ملّت مسلمان ایران بود. محمّد گونه زیست. و با عنایت الهی در مقام محمود جای گرفت.‏

یادش گرامی و راهش مُسْتدام باد

والسلام علی من اتبع الهدی

‏صابر هقیومی قهرودی‏

‏دانش آموز دوم دبیرستان پرفسور حسابی رشته ریاضی و فیزیک‏

‏ ‏

حضور ــ ‏ضمن تشکر از نامه زیبای شما برایتان آرزوی موفقیت و شادکامی و خدمت هر چه بیشتر به اسلام عزیز داریم.‏

‏نامه ای که ذیلاً به نظر خوانندگان گرامی می رسد ظاهراً در اردیبهشت ماه سال 1370 به مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام خمینی برای مجله حضور پست شده است لکن متأسفانه این نامه در دوران توقف چاپ نشریه حضور به دست ما رسید. اینک که به لطف الهی دوره دوّم مجله حضور منتشر می شود گزیده ای از نامه های خوانندگان انشاء الله به مناسبت و به تدریج در مجله چاپ خواهد شد.‏

‏«بسمه تعالیٰ»‏

‏ ‏

با عرض سلام

‏خدمت دست اندرکاران مجلۀ حضور امیدوارم شما و تمام خدمتگزاران در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در سایۀ توفیقات الهی، در اشاعۀ افکار آن امام راحل موفق و پیروز باشید.‏

‏منظور از نگارش این نامه ذکر دو نکته بود:‏

‏1- آثار و کتب منتشر شده از طرف مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره (خصوصاً اشعار عرفانی) معمولاً در تهران توزیع شده و به شهرهای دیگر و حتی مراکز استانها (برای مثال مشهد) نمی رسد. از آنجا که یکی از موضوعات و مسائلی که در سرلوحۀ امور این مؤسسه می باشد، علاوه بر انتشار توزیع مناسب آن آثار در اقصی نقاط کشور است لذا خواهشمندم بذل توجه بیشتری به موضوع پخش و توزیع آن آثار گهربار در سایر نقاط کشور بنمایید.‏

‏2- فهرست فعالیتها و تلاش های شما را در ‏

‏مجلۀ حضور خواندم و بسیار خوشحال و امیدوار شدم که افکار منور آن امام راحل در تمام جهان پرتوافشان شده، و همه از فیوضات الهی آن بهره ور شوند. در یکی از بندهای (فهرست فعالیت هایتان) اشاره به جمع آوری اشعار سروده شده در رثای امام (و کّلاً در مورد امام) شده بود.‏

‏اینجانب نیز بافته هایی (که شاید بتوان نام شعر بر آن نهاد) در رثای آن امام المجاهدین سروده ام که در هیچ مجله و روزنامه ای به طبع نرسیده است لذا آن اشعار را برای شما ارسال می دارم.‏

‏مرتضیٰ فاضل نیشابوری‏

‏دانشجوی سال چهارم پزشکی دانشکده پزشکی مشهد‏

‏در سوگ سپیده غمگساریم همه ‏

‏چون لالــه بدشت داغ داریم همه‏

‏خـونــواژه التهــاب را می خوانیم‏

‏بــا داغ ستــاره بیقـراریــم همــه ‏

‏غمنــامه هجر یـار را می خوانیم‏

‏از ابــر زمانه اشک خون می بارد‏

‏در وادی غم عجیب سـرگردانیم‏

«بسمه تعالی»

‏ ‏

‏ «بحضور محترم و با سعادت مدیر مسئول و سردبیر مجلّۀ حضور ‏

‏ بعد از درود و تحیّات متواصله بروان پاک و عرشی مکان و نفس مطمئنّة و آرام فی مَقعدٍ صدقٍ عند علیک مقتدر عبد صالح و روح خدا و رهبر امّت و امام بزرگوار، و فرزند مکّرم آنحضرت که گنجینه اسرار انقلاب بود و بحق پیوست و در جوار قرب آرامگاه پدر آرمید و محبّت اُبّوت او را در آغوش کشید و جان بَرِ جٰانانه شد.‏

‏تصّور کردم شاید انتشار مجلّۀ تعطیل باشد، و امّا بحمدالله روز 5 / 2 از رسانه خبری سیمای تلویزیون شنیدم بمناسبت چهلمین روز ارتحال ملکوتی و جانسوز حضرت حجة الاسلام حاج آقا احمد علی الله مقٰامه، انتشارات آثار امام ویژه نامه حضور را منتشر نموده دانستم که به فضل الهی چاپ و نشر حضور مُستدام و حضور و استمرار دارد. اینک از حضور انورتان استدعا دارم که با لطف و محبّت خاصّه کریمانه، دستور و مقرّر فرمائید از شماره 5 تاکنون هر چه منتشر شده مرحمت فرمائید.‏

‏عباسعلی انصاری‏

حضور ــ‏ ضمن تشکر از محبت شما به آگاهی می رساند انتشار مجدد مجله حضور از پائیز سال 73 انجام شد شما می توانید شماره های مورد نظر را از «انتشارات عروج» واقع در: تهران ــ روبروی دانشگاه تهران تهیه فرمائید.‏


حضور ایثار

‏ ‏

‏بسمه تعالیٰ‏

‏محضر محترم امام جمعه شهرستان ممسنی حاج آقا محمدی‏

‏سلام علیکم‏

‏ضمن توفیق روزافزون برای جنابعالی در تمام امورات محوله و همچنین عزت مسلمین در سراسر گیتی بدینوسیله به استحضار میرساند که اینجانب قدرت الله شفیعیان فرزند خانی زایچه ‏‏ شغل پاسدار ــ محل خدمت سپاه پاسداران نورآباد به محض دریافت خبر دلخراش مبنی بر بستری شدن یادگار امام در بیمارستان و چگونگی مریضی آن عزیز سریعاً دنبال آدرسی می گشتم که با دفتر مقام معظم رهبری تماس حاصل نمایم و این امر توسط جنابعالی میسر گردید و حقیر هم با آن دفتر تماس گرفتم و اظهار داشتم حاضرم خود را فدای فرزند امام بکنم و تمامی اعضاء بدنم را که فرزند امام نیاز داشته باشد جهت سلامتی وی استفاده نمایند لذا با اولین تماس تلفنی آن فردی که در دفتر مقام معظم رهبری گوشی را برداشت مشخصات و آدرس اینجانب را یادداشت کرد و من هم خود را آماده اعزام کرده بودم بعد از یکساعت و نیم دیدم خبری نشد مجدداً تماس گرفتم و آن فردی که گوشی را برداشت با گرفتن دوبارۀ مشخصات و آدرس فقط برایم دعا کرد.‏

‏«والسلام»‏

‏فرزند کوچک شما - قدرت الله شفیعیان‏

‏آدرس- سپاه مقاومت نورآباد ممسنی‏

‏ن 2636-2627 ‏

‏کد 7284  ‏

‏«به نام خداوند مهربان»‏

‏«در سوگ احمد،           دیدار رهبر»‏

‏شب یکشنبه مورخه 26 / 1 / 74 خواب دیدم که چادر سیاهی بر سر کرده ام و برای دیدار خانوادۀ امام (اهل بیت امام) به بیت ایشان مشرّف شده ام. وقتی که به بیت شریف امام خمینی(ره) شرف یاب گردیدم، بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد. در زدم تا داخل شوم و عزای جانسوز حاج احمد آقا را به خانواده مکرّم ایشان تسلیت عرض نمایم. برادر جوانی در را برایم باز کرد که لباس سراپا سیاهی به تن داشت. داخل شدم و سلام کردم، امّا ناگهان از شدّت تعجّب انگشت به دهان گزیدم و های های گریه کردم. آخر این باور نکردنی بود. امام خمینی (که رحمت خداوند تبارک و تعالیٰ بر ایشان باد) میزبان و صاحب عزا بودند. هنگامی که چشمشان به من خورد، لبخند زیبا و صمیمانه ای به من زدند و من نیز بی اختیار به جلو رفتم و خود را در دامان پاک و پر ‏

‏عطوف ایشان انداختم و همچون طفلی که محبّت را تاکنون لمس نکرده و تشنۀ مهر و محبت است سرم را بر روی زانوی امام(ره)، قرار دادم و در حالیکه قطرات زیبای اشک گونه هایم را خیس کرده بود، گفتم پدر جان! من خیلی شما را دوست داشته و دارم و همیشه آرزو داشتم که چنین لحظه ای فرا برسد و شما را ملاقات نمایم. امام با دست پرمهر خویش دستی به سرم کشیدند. در این زمان که در خواب و بیداری بودم با خود زمزمه می کردم:‏

‏در سوگ احمد          دیدار رهبر‏

‏«امضاء و نام محفوظ باشد تا اینکه ریا نشود» متشکرم‏

‏نامه ای که ذیلاً به نظر خوانندگان گرامی می رسد، گواه روشنی است بر، برقراری یک رابطۀ قلبی و صمیمانه بین حضرت امام و اشخاصی در اقصی نقاط این عالم. اشخاصی که افکار و عقاید حضرت امام در عمق ضمیرشان رسوب کرده و وجدانِ آنان را بیدار ساخته است. ثمرۀ این روابط قلبی و عاطفی، مکاتبات فراوانی است که بین اینگونه افراد و حضرت امام صورت گرفته است.‏

‏نام. نام خانوادگی نویسنده نامه‏‎karl Margulshi ‎

‏نام مؤسسه / بنیاد / مرکز‏

‏کشور: آلمان   زبان: آلمانی‏

‏ تاریخ نامه:‏‎-17.5.81‎‏27 / 1360 اردیبهشت‏

‏آدرس فرستنده ‏‎75 karlswuhe 41 Nidda sts.2‎

‏موضوع نامه: ‏

‏متن‏ ترجمه شده نامه: ‏تقاضای ارسال عکس با امضاء آقای آیت الله خیلی گرامی.‏

‏از آنجا که من یک فرد شیفتۀ شخصیّت شما هستم، مایلم برای شما و ملّتتان همه چیزهای خوب را همراه با سعادت آرزو کنم.‏

‏امید است که خدای متعال شما را برای کشورتان سالهای متمادی در بهترین شرایط سلامتی نگهدارد.‏

‏حال از شما یک تقاضای بزرگ دارم که برآورده شدن آن برای من خیلی ارزشمند خواهد بود، و آن ارسال یک عکس خودتان همراه با امضاء شخصی تان برای من می باشد.‏

‏من می دانم که این تقاضا از طرف من، انتظار بیش از حدّی است ولی من مریض هستم و شما جناب آیت الله خمینی با ارسال این عکس، خوشحالی زیادی برایم فراهم خواهید کرد.‏

‏این عکس در کنار عکس پاپ ‏‎Johannes paul II‎‏ از ورشو، ‏‎kare Haffner,‎‎ ‎‎Stefan Wyszynshi‎‏ ... (تعدادی از شخصیتهای کلیسای اروپا را ذکر کرده است) نصب خواهد شد.‏

‏با تشکّرات بسیار قلبی از قبل ‏

‏امضاء ‏

‎karl Margulshi‎