مجله کودک 432 صفحه 16

طاهرهایبد جاروبرقیشکمپرپغورقاطی قسمتدوم جارو برقی پغور قاطی نفسش درنمیآمد. حالت تهوع داشت؛ از بس تو شکمش پر بود. پُرِپُر. هر چیزی که بگویی توی شکمش بود؛ از پفک و چیپس و پلو و خورشت و پاکت رفته تا کش شلوار و بیسکویت و سوسک مرده و لنگه جوراب. جارو برقی افتاده بود دم حمام. دستهاش هم کف راهرو بود. جارو برقی دل درد که هیچی؛ میترسید هر لحظه پغور قاطی بیاید سراغش تا باز جارو بزند؛ بدون آن که زحمت خالی کردن آشغالهایش را به خودش بدهد. پغور قاطی از در که وارد شد، کفشش را درآورد و پرت کرد یک گوشه. از جلوی حمام که رد شد، پایش محکم خورد به جارو برقی. درد از انگشت پایش تا مغز سرش کشید بالا. پغور قاطی آخی کشید و انگشت پایش را گرفت و پرید بالا. دردش که کمتر شد، با پای دیگرش لگد محکمی به جارو برقی زد. درد از گلوی جارو برقی تا دوشاخهاش پیچید. آن یکی پای پغور قاطی هم داغون شد. پغور قاطی فریاد زد: اون تنهی گندهات رو از سر راه بردار. پغور قاطی جارو برقی را برداشت و انداخت توی حمام. جارو برقی آن قدر حرصش گرفت که دلش میخواست پغور قاطی را مثل یک لنگه جوراب ببلعد؛ اما حیف که نمیتوانست. دوش حمام که واشرش شل شده بود و از سوراخهای Õ نام هواپیما: گلادیاتور Õ کشور سازنده: انگلستان Õ موتور: بریستول مرکوری