روز تلخ
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1395

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : رجایی، غلامعلی

روز تلخ

روز تلخ


‏غلامعلی رجایی در حاشیه مراسم وداع از هاشمی رفسنجانی در گفت و گو با خبرنگار جماران، درباره آخرین روز کاری هاشمی چنین روایت کرد:‏

‏من اول به مردم ایران تسلیت می گویم چرا که آقای هاشمی پناه مردم بود من دیروز مثل هر روز که وارد می شدم ایشان استقبال کردند و در رابطه با آقای طبرسی و فرزندانشان مطلبی را به ایشان گفتم و ایشان سلام رساندند و جویای احوال فرزندانشان شدند.‏

‏چون از ویژگیهای ایشان این بود که از دوستان امام و انقلاب تفقد می کرد و بعد هم به همان وضعی که هر روز ایشان از من جدا می شد 19 پله را در کمال شادابی و با لبخند طی کردند و تا ظهر هم جلسه کمیسیون نظارت مجمع بود و وزرای بهداشت و نیرو را ملاقات کرد.‏

‏و خیلی راحت تا ساعت 5 مجمع بود اما بعد متأسفانه این اتفاق ناگوار افتاد و ایشان به وصال حق رسید.‏

‏ایشان البته وقتی مصیبت هایی مثل آیت الله موسوی اردبیلی پیش می آمد می گفت ما هم رفتنی هستیم و آماده بود و اینکه طی در عرض ده دقیقه رحلت کردند و تمام کردند، آمادگی ایشان را می رساند.‏

‏ایشان از مرگ هراسی نداشت و به فرزندانش هم می گفت که آدم نباید از مرگ بترسد. تصور من این است که مردم قطعاً راه هاشمی را مراقبت و اهداف و مسیر ایشان را حفظ خواهند کرد.‏

‏حقیقتاً آقای هاشمی دلسوز مردم بود و نظر من این است که لقب امیرکبیر برای ایشان کم است. امیرکبیر بیش از سه سال صدر اعظم نبود در حالی که آقای هاشمی عمری را مبارزه کرد و حداقل شش دهه را در مبارزه علم و تفسیر و سیاست خارجی نقش بنیادین و مؤثری داشته و مردم اینها را قدر می دانند. و امیدوارم به خصوص نسل جوان هاشمی را بشناسند و راه هاشمی را ادامه دهند.‏

‏*‏

‏غلامعلی رجایی مشاور رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در کانال تلگرامی خود نوشت: بارها شاهد بودم کسانی که در بطن و متن مسائل نبودند از او می خواستند دوباره به ‏


‏مسند نمازجمعه برگردد و او با لبخند تلخی می گفت نمی گذارند.‏

‏به گزارش جماران، در نوشته تلگرامی دکتر رجایی آمده است: الآن که عازم دانشگاه برای مراسم تشییع هستم دوستان اصلاح طلب مشهد تلفن زدند و گفتند که دیشب حرکت کرده و به تهران آ مده وبا اتوبوس عازم دانشگاهند. دیروز هم که درب حسینیه جماران ازمردم استقبال می کردم بعضی تا وارد می شدند با گریه و بی گریه به من که اولین نفر بودم اصرار داشتند بگویند ازکجا آمده اند. همدان، اهواز، افتادگان، کرج، قزوین،کرمان، سیستان، بابل، تبریز، کهگیلویه و...‏

‏چشم بعضی مثل ما اشکبار بود.بعضی  مردم و بعضی از روحانیون با گریه می گفتند بعد از آقا یتیم شدیم. خیلی ها دیروز می گریستند.لابد هرکس به دلیلی.‏

‏دیروز دکتر احمد توکلی هم با گریه وارد حسینیه جماران شد. گریه اش مرا متأثرکرد.‏

‏عصر دیروز کسی به آقا یاسر گفت خانمی است از اهالی امارات که خود را برای تشییع آیت الله و عرض تسلیت به خانواده به تهران رسانده و اصرار دارد یکی از فرزندان را ببیند تا به او تسلیت بگوید. مردم قدر شناس اند.‏

‏امروز روز تلخی است. روز وداع مردم با هاشمی. روز تشییع قدیمی ترین یار امام.‏

‏امروز هاشمی در دانشگاه تهرا ن است اما نه همچون جمعه های تا سال 88 ایستاده که آرمیده  در تابوت ولی باز در پیش روی مردم .‏

‏هاشمی بزرگ سالها دراینجا بیشترین خطبه ها را خواند.‏

‏اگر این سالها هم می گذاشتند خطبه بخواند همچون گذشته بهترین مطالب را مردم از او می شنیدند. بارها شاهد بودم کسانی که در بطن و متن مسائل نبودند از او می خواستند دوباره به مسند نمازجمعه برگردد و او با لبخند تلخی می گفت نمی گذارند. در دیداری با شوخی توأم با جدی به سؤال کننده ای که از او پرسید چرا نماز جمعه نمی گفت: اگر بروم بعضی تند روها سنگ پرت می کنند.‏

‏دیروز خیلی ها  با گریه می گفتند از بهشتی مظلوم تر بود .او سه سال تهمت شنید و این سی و چند سال ماند و صبر کرد تا به وصال حق رسید.‏

 

‎ ‎