آخرین سخنان یار دیرین امام خمینی چه بود؟
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1387

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

آخرین سخنان یار دیرین امام خمینی چه بود؟

آخرین سخنان یار دیرین امام خمینی چه بود؟

‏ ‏

‎ ‎

‏درگذشت آیت الله توسلی آن هم هنگام ایراد یک سخنرانی در اعتراض به خط تخریب از سوی جریان های بی ریشه و فرصت طلب تأثر فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی را برانگیخته است. گو اینکه آیت الله توسلی از چهره های آرام و متین مذهبی کشور بود که به ندرت دچار عصبانیت می شد اما ظاهراً ظهور جریانهای بی ریشه و فرصت طلبی که عرصه را برای حذف فعالان با سابقه کشور هموار می بینند که تازه ترین نمود آن در حمله به اعضای خانواده امام(ره) دیده شد، نگرانی و تأثرات شدید بزرگان کشور از خاتمی، هاشمی و کروبی گرفته تا روحانیونی مانند آیت الله صانعی و... را برانگیخت. اما ظاهراً تقدیر آن بود که قربانی این موج تخریب، آیت الله توسلی رئیس دفتر امام(ره) باشد. او روز شنبه یک سخنرانی ناتمام در مجمع تشخیص مصلحت نظام در اعتراض به خط تخریب از سوی جریان های بی ریشه ایراد کرد که متن کامل آن به این شرح است:‏

‏امام(ره) این ملت را شناخت. با عرض تسلیت به پیشگاه مقام معظم رهبری و ملت عزیز لبنان و حزب الله در رابطه با شهادت عماد مغنیه و با تأسف از اینکه در ایام دهه فجر که (از روز ورود حضرت امام(ره) تا ۲۲ بهمن روز خوشحالی ملت ایران است و همه به یاد امام(ره) بودند) جای تاسف است که در چنین ایامی به بیت رفیع حضرت امام(ره) آنطور اهانت ها و تهمت ها و دروغ پردازیهایی شد که حتی رادیوهای بیگانه هم کلمات این سایت را نقل کرده اند، همانطور که حضرتعالی (هاشمی)فرمودید ما نمی دانیم که چه کسی هست اما متوجه می شویم یک دستی در کار است که بیت امام(ره) و شخصیت های مبارز اسلام را که به انقلاب دلبستگی داشتند، آنها را از‏


‏صحنه خارج کنند. آقای حاج حسن آقا خمینی دو تا مطلب ذکر کرد که حالا از منشأ آن هم من یک خوابی که ایشان دیده بودند را بگویم. حدود دو ماه قبل، بعضی از بزرگان اطلاع دارند، ایشان گفتند که من خواب دیدم امام(ره) به من فرمودند: حسن من را دارند از این خانه بیرون می کنند. گفتم؛ آقا چه کسی شما را از این خانه بیرون می کند؟ باز خواب دیدم دوباره که امام(ره) فرمودند: حسن من را دارند از این خانه بیرون می کنند. تا سه مرتبه من این خواب را دیدم. البته من نمی گویم که خواب حجت است اما گاهی خواب هایی است که انسان از آنها چیزهایی را متوجه می شود. من در کلمات حضرت امام(ره) مطالعه می کردم و دیدم که این پیش بینی را خود امام (ره) کرده است در تاریخ ۲۳ آبان ۶۱:‏

«اینجانب هیچگاه میل نداشتم و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاع کنم. لیکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق (جل و علی ) مقصر و مجرم هستم و از درگاه متعال امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور، تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمــرزش دارم؛ اما در پیش گروههایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم (از نظر این گروهها) و احتمال قوی می دهم که پس از من برای انتقام جویی از من به بعضی از نزدیکان و دوستانم تهمت ها که من آنها را ناروا می دانم، بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند.»

‏ این نامه ای است مفصل از امام (ره).‏

هاشمی:‏ این نامه کجا است؟ آیا این نامه چاپ شده؟‏

توسلی:‏ بله، عین این نامه هست. البته این نامه مفصل است و من قسمتی از آن را خواندم.‏

هاشمی:‏ این در صحیفه نور و اینها هم است؟‏

توسلی:‏ در صحیفه امام(ره) هست، این نامه در وعده دیدار امام (ره) هست.‏

صانعی:‏ در دو سه جا هست.‏

توسلی:‏ این نامه در دو سه جا هست. شما ببینید آقای حاج حسن آقا یک مسئولیت دارد. نگهداری...، مؤسسه تنظیم و نشر امام (ره) مربوط به ایشان است و اگر او نخواهد امام (ره) را حفظ ‏


‏کند و کلمات امام (ره) را نگهداری کند خوب چه کسی باید بکند؟‏

‏حاج حسن آقا یک کسی است که هم تولیت آستان حرم امام را دارد و هم مسئول مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) است.‏

‏خوب، وقتی که نگاه می کند و می بیند که کلمات امام (ره) دارد طور دیگری معنا می شود. این وصیتنامه امام(ره) است. در بند ل وصیتنامه: ‏

«وصیت برادرانه من در این آخرین قدم های آخر عمر به قوای مسلح به طور عموم آن است که ای عزیزان که به اسلام عشق می ورزید بیدار باشید و هوشیار.

وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که از مقررات نظام، عدم دخول در احزاب و گروهها و جبهه هاست. به آن عمل نمایید و قوای مسلح چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیره اینها در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند، در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ کنند.»

‏امام(ره) در آنجا می فرماید؛ به عنوان دفاع از من، ارزشهای انقلاب، امام(ره) فقط به روضه خوانی و سینه زنی نیست و اینها نیست... ارزشهای انقلاب امام (ره) به آن چیزهایی است که امام (ره) از آنها خون دل می خورد، شما ببینید منشور روحانیت امام در سال ۶۷ است. می فرماید که در ۱۵ خرداد ۴۲ مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر اینها بود مقابله را آسان می نمود، بلکه علاوه بر آن گلوله حیله مقدس نمایی و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی که هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را می سوخت و می درید. عده یی مقدس نمای واپس گرا همه چیز را حرام می دانستند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است. امام (ره) آمد ارزشهای انقلاب را بگوید که تهمت نزنید، دروغ نگویید، ریا نکنید.‏

‏من یک روز داشتم می رفتم در اتاق دیدم که مرحوم حاج احمد آقا با یکی از دوستان دارند صحبت می کنند و به ایشان می گویند که امروز خدمت امام(ره) نروید (ایشان هر روز خدمت امام(ره) می رفتند) ایشان گفتند که برای چه؟ حاج احمد آقا فرمودند؛ آیا شما در جایی صحبت کردید؟ ایشان گفت؛ بله، فرمودند که امام (ره) صحبت های شما را گوش کرده. شما در ‏


‏صحبت هایتان ظاهراً یک چیزهایی گفتید مثلاً گفتید امام (ره) خدمت امام زمان می رسد. فریاد امام (ره) بلند شد که این نسبت ها چه هست که به من می دهند. من هم یک فرد عادی هستم. چرا این حرفها را به من نسبت می دهند؟ این حرفها چه است که نسبت به من می زنند؟ شما خودتان در خاطرتان است.‏

هاشمی:‏ این مسأله چه بود آیا مسأله سری است؟‏

توسلی:‏ حالا نام ایشان را من چرا ببرم اگر خواستید من به طور خصوصی به شما می گویم.‏

هاشمی: ‏حالا در مجمع که در حضور آقایان ایرادی ندارد؟‏

توسلی: ‏عرض شود که آن چیزی که شما خودتان می دانید. آن سه نفری که آمدند و می خواستند بگویند که ما خدمت امام زمان (عج) می رسیم. شما واسطه بودید، دو نفر مرد بودند و یک خانم.‏

هاشمی:‏ نه یک زن و شوهر بودند.‏

توسلی:‏ به هر حال یک کتاب خطی هم آوردند و بردند و خدمت امام (ره) رسیدند و گفتند که ما خدمت امام زمان (عج) می رسیم، امام فرمود که من سه تا سؤال دارم؛ اول اینها را از آقا سؤال کنید و برای من بیاوریــد من با شما صحبت می کنم.‏

‏1ـ حادثه ربط حادث به قدیم برای من لاینحل مانده است.‏

‏2ـ آن چیزی که من به آن خیلی علاقه دارم چه هست؟‏

‏3ـ و یک چیزی هم گم کرده ام که آنچه است؟‏

‏مقصود امام (ره) از آن گمشده است...‏

هاشمی:‏ ایشان به یک عکسی علاقه مند بودند.‏

توسلی:‏ بنا شد که بروند و خبر بیاورند، دو روز آمدند و سر سه راه به مرحوم حاج احمد آقا فرمودند که «برو ببین که چه می گویند.» من متوجه نشدم که چه چیزی گفتند به مرحوم حاج احمد آقا که وقتی برگشت، امام (ره) فرمود و به ایشان گفت: شیادها دست از این حرف هایتان بردارید و دنبال این شیادی ها نروید. برنامه امام (ره) این بود. نمی خواستند مردم را با این حرفها ‏


‏سرگرم کنند و حرف امام (ره) این بود...‏

‏آنگونه که شاهدان می گویند در این لحظه آیت الله توسلی از شدت تأثر روی صندلی می افتد و متأسفانه به اثر ایست قلبی جان به جان آفرین تسلیم می کند.‏

‏ ‏

‎ ‎