مجله خردسال 44 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والا تبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 44 صفحه 18

­ خندید و گفت: «یک درخت پادار چه قدر خنده­دار است!» عصبانی شد و گفت: «من شوخی نمی­کنم. خواب هم نبودم.» از آب بیرون پرید و گفت: «کدام حرف خنده­دار است؟ به من هم بگویید تا بخندم!» عصبانی بود، برای همین هم به گفت: «من حرف خنده­داری نزدم که تو هم بخندی.» با مهربانی به گفت: « یک درخت را دیده که پـا دارد و به دنبـالش می­دود. می­خواست بخندد که چشمش به اخمهای افتاد و نخندید. گفت: «خیلی دلم می­خواهد درختی را که می­گوید ببینم.» گفت: «خب اگر نمی­ترسید بـرویم و آن را ببینـیم.» گفـت: «نه. من می­ترسم.» گفت: «درخت که ترس ندارد.» گفت: «من نمی­ترسم و می­آیم.» جستی­زد و گفت: «درخت پادار ترس ندارد، خنده دارد!» و بعد شروع کرد به خندیدن. گفت: «حتی اگر خنده­دار هم باشد من نمی­آیم.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 44صفحه 18