مجله خردسال 75 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 75 صفحه 18

دوباره به آن­ها نزدیک شد و گفت: «نترسید. فرار نکنید!» و پشت یک سنگ بزرگ پنهان شدند. روی سنگ نشست و گفت: «برف­های بالای ریختند روی لانه­ام. جوجه­هایم زیر برف­ها مانده­اند و نمی­توانم آن­ها را بیرون بیاورم.» آرام از پشت سنگ بیرون آمد. او را به طرف خود کشید. گفت: «چه طوری می­توانیم به او کمک کنیم؟» گفت: « ! ما که نمی­توانیم به تو کمک کنیم.» عصبانی شد وگفت: «از کجا می­دانید که نمی­توانید کمک کنید؟» و گفتند: «چون ما خیلی کوچک هستیم.» کمی­فکر کرد و گفت: «شما می­دانید چه کسی می­تواند کمک کند؟» از پشت سنگ بیرون آمد و در حالی که هنوز از ترس می­لرزید گفت: «شاید بتواند.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 75صفحه 18