مجله خردسال 80 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 80 صفحه 6

صبح بود. دختر همینطور میبافت. شب شد، دختر باز هم میبافت. خسته شده بود اما همینطور میبافت. خوابش میآمد اما باز هم میبافت. آنقدر بافت تا تور ماه و خورشید درست شد. تور بزرگ بود مثل ماه بود. مثل خورشید بود. دختر تور را بـرداشت و انداخت توی رودخـانه جـادو. مـادر دختـر که هنوز توی آب به شکل ماهی بود، تور را دید. اولــش ترسید. ولی بعد یواش یواش به تور نـزدیک شد. دور آن چـرخید. این طـرف رفت. آن طرف رفت و یک دفعه ... توی تور افتاد. دختر خوشحال شد. تور را تند و تند بالا کشید و ماهی را بیرون آورد. ماهی تا روی خشکی افتاد عطسهای کرد و دوباره تبدیل به مادر شد. دختر کوچولو پرید تو بغل مادر و موهای خیس او را بوسید.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 80صفحه 6