بعد به سراغ بازی رفت.
وقتی به دست زد، دستهایش سرد سرد شد.
کوچولو به خانه برگشت و پوشید.
دوباره رفت تا بازی کند.
اما این بار کفشهایش خیس شدند.
با عجله به خانه برگشت و پوشید.
حالا پاهایش هم مثل دستهایش گرم بود.
اما وقتی مشغول بازی شد، باد و به گردنش خورد و او احساس سرما کرد.
کوچولو دوید و رفت توی خانه و را دور گردنش پیچید.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 110صفحه 18