مجله خردسال 155 صفحه 3
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 155 صفحه 3

بامن­بیا... دوست من سلام. من سطل آشغال هستم، دوست تو و همه­ی کسانی که خیلی خیلی تمیز هستند. می­دانی! اگر قبل از اینکه آشغال­ها را در سطل بریزی، یک کیسه مخصوص زباله توی سطل بگذاری، من تمیز می مانم. مادرم می­گوید: «اگر سطل­های آشغال نبودند، هیچ کس نمی­دانست آشغال­ها را کجا بریزد.» پدر من در یک پارک کار می­کند. او هر روز منتظر می­نشیند تا همه، کاغذ خوراکی­ها و چیزهای به درد نخور را به او بدهند. این طوری پارک تمیز می­ماند، مثل خانه­ها. امروز دست و صورتم را تمیز شسته­ام تا پیش تو بیایم. پس دست مرا بگیر و با من بیا...

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 155صفحه 3