مجله خردسال 165 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 165 صفحه 6

زاغی با نوکش روی گردو کوبید و فریاد زد: «آخ آخ نوکم شکست. چه گردوی پوست کلفتی!» آقا موش ساده دل گفت: «صبرکن...» بعد با دندان­هایش پوست گردو را شکست. مغز آن را بیرون آورد و گفت: «ببین چه نرم و خوش مزه است!» زاغی یک تکه از مغز گردو را خورد و باز داد زد: «قارقار چه گردوی تلخ و بدمزه­ای! چه موش بی عقلی! گردوی به این کوچولویی، با این پوست سفت و مغز تلخ خوردن دارد؟» آقا موشی که دلش پر از غصه­ی کلاه قشنگش بود، عصبانی شد وگفت: «اصلا بیا! همه­اش مال تو.» بعد با سر بی کلاه و دست خالی راه افتاد طرف خانه­اش. زاغی هم مشغول خوردن گردو شد. گردویی که خیلی خیلی شیرین و خوش مزه بود!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 165صفحه 6