مجله خردسال 265 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 265 صفحه 19

پیدا نکرد .... گفت:« بی چاره ......... ! حالا کجا دنبالش بگردم؟» .... گفت:« غصه نخور او را پیدا می کنیم.». گفت:« اگر هوا تاریک شود چه کنیم؟» ......... گفت:« .... دوست ما است. تا او را پیدا نکنیم به مزرعه بر نمی گردیم.» ....... در طویله منتظر بود تا ...... و ......... و ....... برگردند و از این که ..... به طویله برگشته و آن ها نفهمیده اند، خنده شان بگیرد. اما آن ها نیامدند. شب شد، همه جا تاریک شد باز هم نیامدند. .... خیلی ناراحت شد. آرام از طویله بیرون آمد و به راه چمنزار نگاه کرد. اما نه ....... را دید، نه .... را و نه ..... را. آقای مزرعه دار... را به طویله برگرداند و خودش به طرف چمنزار رفت. نزدیک صبح بود که ......... صدای .... و .... و .... را شنید. با خوش حالی از طویله بیرون رفت. دوستانش تمام شب را به دنبال او گشته بودند و آقای مزرعه دار هم تمام شب را به دنبال .. و ... و ... گشته بود. همه خسته بودند و هیچ کس از شوخی .... خنده اش نگرفت. ولی همه از دیدن .... خوش حال شدند.مثل ...که از دیدن .. و .... و ............ خوش حال شده بود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 265صفحه 19