مجله خردسال 265 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 265 صفحه 22

پدر من... پدر من افسر راهنمایی و رانندگی است. او یک موتور بزرگ سفید دارد. پدرم همیشه باکلاه ایمنی سوار موتور می شود. او روی موتورش بی سیم دارد. وقتی دو تا ماشین با هم تصادف می کنند، با بی سیم به پدرم خبر می دهند تا به آن جا برود و ببیند که چه کسی باعث تصادف شده است. حتی وقتی خیابان ها پر از ماشین می شود و راه ها بسته می شود، پدرم می رود و با راهنمایی کردن ماشین ها، راه را باز می کند. پدرم می گوید:« اگر همه قوانین رانندگی را رعایت کنند، نه تصادف می شود، نه راه ها بسته می شود.» کاش همه قوانین را رعایت کنند، آن وقت پدر من هم می تواند زود به خانه بیاید و خیلی خسته نشود!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 265صفحه 22