مجله خردسال 267 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 267 صفحه 19

.......... گفت:« حالا بلند دم ترین حیوان جنگل برای گرفتن جایزه بیاید.» همه به ...... نگاه کردند ....... خندید و خواست جلو برود که دوباره ..... گفت:« جایزه را به من بدهید. من تمام بدنم دم است!» .... کمی فکر کرد وگفت:« این طوری که نمی شود. اصلاً بگذارید اول بی دست و پاترین حیوان جنگل جایزه بگیرد! همه به .... نگاه کردند. ...... با خوش حالی جلو رفت و جایزه اش را گرفت. بعد ...... برای دم بلندش جایزه گرفت. ..... برای بینی بزرگ اش جایزه گرفت. ...... برای دست های بلندش جایزه گرفت. آن وقت همه فریاد زدند:« حالا نوبت پرنده ای است که کج ترین نوک را دارد! او هم باید جایزه بگیرد!» ..... خندید و یک جایزه برای خودش برداشت. آن روز به همه خیلی خیلی خوش گذشت. ..... و ..... و ...... و ..........و ... و ...... همه جایزه داشتند و از ان یکه خداوند آن ها را به این شکل آفریده، خیلی خیلی خوش حال بودند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 267صفحه 19