مجله خردسال 352 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 352 صفحه 8

فرشته ها وقتی پدربررگ می نشیند، من پشتش بالش می گذارم. ئقتی مادربزرگ از پله ها بالا می آید، من دستش را می گیرم. وقتی پدربزرگ عینکش را پیدا نمی کند، من آن را برایش پیدا می کنم. وقتی مادربزرگ می خوابد، من سر و صدا نمی کنم. وقت پدربزرگ می خواهد قرص هایش را بخورد، من برایش آب می برم. مادرم می گوید:" وقتی پدربزرگ و مادربزرگ، خوش حال و راضی باشند خدا خوش حال و راضی می شود." من می دانم که خوا خوش حال و راضی است، چون وقتی پدر بزرگ و مادر بزرگ به خانه ی ما می آیند، خانه ی ما پر می شود از شادی، مهربانی و لبخند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 352صفحه 8