مجله خردسال 360 صفحه 16
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 360 صفحه 16

عینک و غول محمدرضا شمس یک عینک بود که یک غول داشت. عینک غولش را خیلی دوست داشت، آن ها هر جا که می رفتند، با هم می رفتند و همیشه کنار هم بودند. یک روز با هم به پارک رفتند. غول یک بچه آدم دید و گفت:" آخ جون! الان او را می خورم!" وقتی عینک این را شنید، پرید روی دماغ غول. آن وقت غول ، بچه آدم را به بزرگی یک غول دید و گفت:" ا ... این که بچه غول است!" بعد با او بازی کرد. خیلی بازی کرد. تا این که خسته شد. چشمهایش هم بسته شد. دیگه نه بچه غول دید، نه بچه آدم.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 360صفحه 16