مجله خردسال 373 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 373 صفحه 8

فرشته ها هر سال نزدیک عید که می شود، همه ی ما به خانه ی مادر بزرگ و پدر بزرگ می رویم و آن جا را خانه تکانی می کنیم. پدر بزرگ و مادر بزرگ پیر هستند و نمی توانند خودشان خانه تکانی کنند. برای همین هم ما با کمک هم، خانه ی آن ها را تمیز می کنیم. مادر بزرگ ناهار خوش مزه دست می کند و پدر بزرگ چای دم می کند. من روزهای خانه تکانی پدر بزرگ و مادر بزرگ را خیلی دوست دارم، چون همه خوش اخلاق می شوند و با هم شوخی می کنند. یک بار دایی عباس و مادرم، وقتی داشتند فرش ها را توی حیاط می شستند، با هم شوخی کردند و به هم آب پاشیدند. بعد من و حسین و پدرم هم پیش آن ها رفتیم و همه با هم آب بازی کردیم. پدر بزرگ و مادر بزرگ، توی ایوان ایستاده بودند و به ما می خندیدند. آن ها خیلی خوش حال بودند. خدایا! پدر بزرگ و مادر بزرگ را سال های سال برای ما نگه دار تا در کنارشان ما هم همیشه شاد باشیم.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 373صفحه 8