مجله خردسال 376 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 376 صفحه 6

توانم با شما بیایم.» سکه گفت :«چرا؟» سمنو جواب داد: «مگر نمی بینید نمی توانم از ظرف بیرونبیایم.» سنجدگفت : « اما ما باید با هم باشیم تا عید بیاید. باید هفت سین باشیم.» ناگهان سماق ، نفس نفس زنان ازراه رسید و گفت: « آمدم! آمدم! برویم عید را پیدا کنیم. » سیر گفت: « نمی تونیم برویم، سمنو با ما نمی آید. مگر نمیدانی که باید هفت سین در کنار هم باشیم تا عید بیاید؟» هنوز سماق چیزی نگفته بود که سمنو فریاد زد: « عیدآمد! عید آمد!» سیب با تعجب گفت: « اماما فقط شش تا سین هستیم، سیر ، سکه، سنجد، سماق و سمنو وخودم سیب!» ناگهان صدایی گفت: « مرافراموش کردید! من سبزه هستم! همین جا زیر پای شما!» ناگهان صدایی گفت: « مرا فراموش کردید! من سبزه هستم! همین جا زیر پای شما !» وای ! خدا جان! آن ها هفت تا سین شده بودند و خودشان نمی دانستند. همان موقع ، سال تحویل شد . عید شد و روزهای خوب جشن وخنده وشادی و شیرینی شروع شد!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 376صفحه 6