مجله خردسال 387 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 387 صفحه 21

بهتر از خوردن یک کوچولو است!»بعد به طرف رفت. پا به فرار گذاشت و به دنبال او دوید. ، پشت علفها پنهان شد و دویدن و را تماشا کرد. خیلی تند میدوید اما آنقدر گرسنه بود که برای گرفتن میتوانست تا آن سر دنیا هم بدود. از آنجا میگذشت که را دید و پشت سرش را دید. فریاد زد:«کمک کن عزیز! این خیلی گرسنه است.» گفت:«نگران نباش دوست من!» بعد جلوی ایستاد و گفت:«آنقدر گرسنه هستی که یک را بخوری!؟» در حالی که نفس نفس میزد، نگاهی به کرد و گفت:«نه! حالا اصلا گرسنه نیستم!»بعد پا به فرار گذاشت. چند قدم به دنبال دوید، اما آنقدر ترسیده بود که میتوانست تا آن سر دنیا هم بدود! و ، روی خرطوم سوار شدند و دویدن را تا دور دورها، تماشا کردند!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 387صفحه 21