
بهترین دریا
صورت ساحل را /پنجههایش تر کرددست بر پایم زد /تا مرا آن جا دید
گوشماهیها را /روی ساحل پاشیدخیس شد پاهایم/من به آن خندیدم
گوش ماهیها را /دانه دانه چیدمگفتم:« ای دریا تو /بهترین دریایی
چون به من بخشیدی/هدیهی زیبایی! بعد هم آوردم /هدیهی دریا
توی حوضی چیدم /گوش ماهیها راماهی من در حوض/ذوق کرد و خندید
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 388صفحه 10