مجله خردسال 394 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 394 صفحه 4

محمدرضا شمس نقل شعبده باز یک نُقل بود، شعبده باز. نقل شعبده باز، هر وقت حوصلهاش سر میرفت، از تو کلاهش یک عروس و داماد بیرون آورد، بعد جشن عروسی راه میانداخت! مهمانها هم از توی کلاه بیرون میآمدند و میوه و شیرینی میخوردند و دست میزدند و شادی میکردند. وقتی هم عروسی تمام میشد، عروس و داماد و مهمانها و میز و صندلی و سفرهی عقد و لامپهای چراغانی را میریخت توی کلاه و همه را غیب میکرد. یک بار نقل شعبده باز، از توی کلاهش، یک داماد کچل بیرون آورد. کچل خیلی زرنگ بود، از اول تا آخر عروسی، حواس کچل به نقل بود. وقتی عروسی تمام شد، کچل تندی رفت پشت کمد قایم شد. نقل شعبده باز، تمام وسایل عروسی و عروس خانم و مهمانها را ریخت توی کلاه و همه را غیب کرد. اما هر چه

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 394صفحه 4