مجله خردسال 395 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 395 صفحه 8

فرشته­ها یک روز، همهی ما، به باغ دوست دایی عباس رفته بودیم. آنجا پر از درخت بود. درختها پر از گلهای سفید و صورتی بودند. به دایی گفتم:«دایی جان! مرا بغل کنید تا از این درختها، گل بچینم!» دایی عباس گفت:«اینها که گل نیستند. شکوفه هستند. شکوفهها مثل بچههای کوچولوی درخت هستند.» گفتم:«بچههای درخت؟» دایی گفت:«امام همیشه میگفتند که بچهها مثل شکوفهها هستند، باید همیشه مراقب آنها باشیم.» پرسیدم:«چرا امام میگفتند که بچهها مثل شکوفهها هستند؟» دایی گفت:«چون شکوفهها یک روز تبدیل به میوه میشوند و هر میوه، دانهای دارد که میتواند یک درخت زیبا شود. حرف امام یعنی اینکه بچهها شکوفههایی هستند که امروز به مراقبت احتیاج دارند تا فردا مردان و زنانی قوی، دانا و مهربان باشند.» آن روز ما به هیچ شکوفهای دست نزدیم. اما دوست دایی به ما قول داد که وقتی میوهها رسیدند، ما را خبر کند تا یک بار دیگر به باغ برویم!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 395صفحه 8