مجله خردسال 395 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 395 صفحه 21

چرا اینقدر ویز ویز میکنی؟» گفت:«باید شهد را بخورم تا بتوانم عسل درست کنم. تو روی من خوابیدی!» از روی پر زد و روی زمین خوابید. تازه چشمهایش گرم خواب شده بود که به او نزدیک شد و گفت:«چرا روی زمین خوابیدی؟ ممکن است زیرپای یک حیوان بزرگ له شوی.» گفت:«خستهام. خوابم میآید اما غذای بود و نگذاشت روی آن بخوابم. هم میخواست شهد را بخورد، آنقدر ویز ویز کرد که نتوانستم روی بخوابم. برای همین تصمیم گرفتم روی زمین بخوابم. گفت:« اما خوابیدن روی یک نرم و زیبا، بهتر از خوابیدن روی زمین است!» با خوشحالی پرسید:«تو میدانی یک نرم و زیبا کجاست؟» گفت:«بله! دنبال من بیا.» و رفتند و رفتند تا به رسیدند. روی نشست. بالهایش را روی هم گذاشت. چشمهایش را بست و به خواب رفت. یک خواب خوش و شیرین، روی یک نرم و زیبا!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 395صفحه 21