مجله خردسال 399 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 399 صفحه 21

گفت:«هیچ چیز را.» گفت:«پس این یک راز است.» گفت:«نه هیچ رازی نیست.» گفت:«پس چرا هر روز تو و نزدیک میروید. بعد تو روی سر مینشینی و میروی بالای ؟» خندید و گفت:« برای مدتی از اینجا رفته. جوجههایش را به من و سپرده تا از آنها مراقبت کنیم. ما، هر روز برای جوجههای غذا میبریم.» گفت:«وای! خوش به حالتان! من و هم میتوانیم از جوجههای مراقبت کنیم؟» گفت:«چه خوب شما هم کمک کنید تا برگشتن ، مراقب جوجهها باشیم! این طوری شد که از آن روز به بعد، یک روز روی سر مینشست و به جوجههای غذا میداد، یک روز هم روی خرطوم می نشست و به جوجههای غذا میداد!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 399صفحه 21