میرود که تمیز نباشد. شما آشغالهایتان را کجا میریزید؟» گفت:«ما همیشه آشغالهایمان را در میریزیم. نمیدانم چرا آمده.»
، همراه به مزرعه رفت و همین که آشغال را دید گفت:«شما نباید آشغال را همینطوری توی بریزید. چون کثیف میشود و بوی بد میدهد. وقتی بوی بد را احساس کند، میآید.» گفت:«پس آشغالها را کجا بریزیم؟» گفت:«آنها را توی یک کیسهی پلاستیکی بریزید و بعد توی بگذارید. یا دتان باشد که همیشه در آشغالها را ببیندید.» و ، فوری آشغالها را توی کیسهی پلاستیکی ریختند. را هم تمیز تمیز شستند. وقتی بوی بد رفت، حتی یک هم نماند، گفت:«حالا من چی بخورم؟» و خندیدند و گفتند:«ببخشید! اینجا خیلی تمیز است و ما نداریم!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 401صفحه 21