مجله خردسال 441 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 441 صفحه 4

سرور کتبی جنگل خواب جنگی بود که همه در آن فقط میخوابیدند. شب میخوابیدند، روز میخوابیدند. حتی وقتی که از خواب بیدار میشدند، دوباره میخوابیدند. یک روز جیرجیرکی به جنگل آمد و آواز خواند. همه گفتند:«هیس! ساکت! چهقدر سر و صدا میکنی! میخواهیم بخوابیم.» اما جیرجیرک ساکت نشد. اهالی جنگل خسته و خواب آلود، دنبال جیرجیرک گشتند. اما پیدایش نکردند. بلند شدند و آواز جیرجیرک را از روی شاخهها جمع کردند و توی قوطی گذاشتند. صدای جیرجیرک از سوراخهای قوطی پر کشید و بیرون آمد. گفتند:«چه کار کنیم؟» یک چاله کندند و صدای جیرجیرک را توی آن گذاشتند. بعد چاله را با خاک پر کردند و خودشان هم رفتند خوابیدند. خورشید تابید، باران بارید. بهار که شد، صدای جیرجیرک سبز شد و سرش را از زیر

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 441صفحه 4