مجله خردسال 224 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 224 صفحه 4

مهری ماهوتی ماچکول شب بود. ماه پشت ابر بود. ماچکول، مارمولک کوچولو خوابش می­آمد. یک جـست، دو جـست، سه جسـت بلنـد زد. از روی علف­ها پرید و خودش را روی تنه­ی درخت انداخت. بـعد هـم روی یـک شـاخه دراز کشید و سینه­اش را به پوست نرم و خنک آن چسباند. آن وقت آرام، آرام چشم­هایش را بست ولی هنوز خوابش نبرده بود که صدای قورباغه بلند شد: «قور...قور» ماچکول دور و برش را نگاه کرد. زیر یک برگ، قورباغه کوچولو درست بالای سرش نشسته بود. ماچکول پرسید: «چه کار می­کنی؟ حالا چه وقت آواز خواندن است؟!» قورباغه­ی سبز کوچولو هیچ جوابی نداد. ماچکول گفت: «ببین! ماه پشت ابر اسـت چـون که خوابش می­آید. پس برو بخواب!» اما قورباغه گوشش به این حرف­ها نبود. برای خـودش خوانـد: «قور...قور» چه قدر گذشت؟ ماچکول نمی­دانست. کم کم باد، تندتر شد. شب تاریک و تاریک­تر شد. قورباغه خواند و خواند و خواند. ماچکول هنوز بیدار بود که صدای تازه­ای شنید: «چک...چک...چک»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 224صفحه 4