مجله خردسال 240 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 240 صفحه 4

فرفره مهری لاهوتی یکی بود، یکی نبود. علی کوچولو، توی حیاط نشسته بود. تک و تنها، بی سر و صدا. باد ناقلا دنبال همبازی می­گشت. علی را دید. دورش چرخید و پرسید: «ها، هو،ها... چرا نشستی این جا؟» علی گفت: «داشتم نقاشی می­کشیدم. این کاغذم. این هم مداد قرمز و زردم. نقاشی­ام تمام شد، حالا نمی­دانم چه کار کنم.» باد گفت: «این که فکر کردن ندارد. بیا با کاغذ نقاشی، فرفره درست کنیم.» علی گفت: «من که بلد نیستم.» باد بازیگوش بالا و پایین پرید و گفت: «من بلدم. تو برو زودتر چسب و قیچی و دو تا سوزن ته گرد و دو تا چوب جارو بیاور.» علی به حرف باد گوش کرد. زودرفت و هر چه خواسته بود آورد. باد دوباره ها، هو، ها... کرد. کاغذ نقاشی را چند بار تا کرد. به علی گفت: «حالا بنشین، قسمت­های اضافی را بچین. باد، نوک کاغذها را به هم رساند. علی آن­ها را به هم چسباند. کاغذها، مثل گل چند پر شدند. یکی از یکی قشنگ­تر شدند. دوتایی، گل­های کاغذی را، با سوزن ته گرد روی چوب جارو کاشتند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 240صفحه 4