مجله خردسال 241 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 241 صفحه 8

فرشته­ها روز تولد حضرت فاطمه (س) بود. مادر و زن دایی و مادربزرگ به جشن مولودی دعوت بودند. جشن مولودی، مهمانی بود که خانم همسایه، برای تولد حضرت فاطمه (س) داده بود و همه­ی خانم­های همسایه را دعوت کرده بود. من و پدر و دایی عباس و پدربزرگ در خانه مانده بودیم. زن دایی،حسین را هم با خودش برده بود و ما می­توانستیم­راحت و بی درد سر با هم نقشه بکشیـم که برای روز زن و روز مادر، چه کنیم. چون حسین کوچک است و نگه داشتن او پردرسر! پدر گفت: «امشب، شام را ما درست می­کنیم!» من خندیدم و گفتم: «مگه شما بلد هستید؟» دایی عباس گفت: «چه فکر خوبی! حضرت علی (ع) هم همیشه در کارها به حضرت فاطمه (س) کمک می­کردند. امام علی (ع) حتی نان هم می­پختند، پس ما هم می­توانیم!» قرار شد پدربزرگ نان بخرد. پدر خانه را تمیز کند. دایی عباس

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 241صفحه 8