مجله خردسال 241 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 241 صفحه 22

مادر من... مادر من، مربی ورزش است. او خودش عضو تیم والیبال است و چند تا مدال هم گرفته است. هر وقت مادرم برای تمرین به باشگاه می­رود، مرا هم با خودش می­برد. مادرم به بچه­ها والیبال یاد می­دهد. او می­گوید: «اگر بچه­ها ورزش کنند، همیشه سالم و شاد می­مانند.» یک بار مادرم مسابقه داشت. من و پدر برای تماشا رفتیم. ما تمام مدت تیم مادرم را تشویق می­کردیم. مسابقه تمام شد و تیم مادرم برنده شد. من و پدر از خستـگی نمی­توانستیم راه برویم! امـا مـادرم سر حـال و خنده رو و خوش اخلاق بود. مثل همیشه!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 241صفحه 22