مجله خردسال 256 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 256 صفحه 4

سنگی که راه می­رود مرجان کشاورزی آزاد یکی بود، یکی نبود. یک روز وقتی همه در مزرعه مشغول کار بودند، صدای جیک و جـیغ جوجـو همه جا پیچید. جوجو فریاد می­زد و می­گفت: «من سنگی را دیدم که راه می­رفت!» خبر خیلی زود در مزرعه پیچید. اردک به الاغ گفت: «جوجه سنگی را دیده که راه می­رفته!» الاغ به موشی گفت موشی هم به گوسفند گفت:«می­دانی سنگ­ها راه می­روند؟» گوسفندبه خروس گفت: «خبرداری یک سنگ بزرگ با پاهایش به طرف مزرعه می­آید!» خروس پیش گاو رفـت و گفت: «باید یک فکری بکنیم. اگر یک سنگ بزرگ بیاید و همه­ی ما را زیر پا له کند، چه کنیم؟!» گاو کمی فکر کرد و گفت:«چه کسی این سنگ را دیده؟» خروس گفت: «گوسفند!» گوسفند گفت:«موشی!» موشی گفت:«الاغ!» الاغ گفت:«من ندیدم،اردک به من گفت که جوجو آن را دیده است.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 256صفحه 4