مجله کودک 92 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 92 صفحه 9

بچه ها: رضوانه ، سلام. رضوانه: هیس، چه خبرتان است؟ چرا داد می زنید؟ یواش تر! بچه ها: ما کی داد زدیم؟ این همه کتاب... پس می توانم یکی از آنها را عوض کنم. خیلی خوب شد، حالا با خیال راحت کتابم را تحویل می دهم. نه، امروز حتی نمی توانم به چشم هایش نگاه کنم. حتی نتوانستم به او سلام کنم! ریحانه: سلام. رضوانه: سلام خوش به حال هر کس که کتابش خیس نشده است. ببین تو را به خدا. میان این همه کتاب، ریحانه به سراغ کدام کتاب رفته است. خدایا کمک کن اگر خانم مربی فهمید همه چیز درست شود و او باز هم مرا دوست داشته باشد. ریحانه: نمی بینی چی شده است؟ این کار یک آدم ترسو است. رضوانه: چرا ترسو؟ ریحانه: چون فقط آدم های ترسو دروغ می گویند و کارهای بد می کنند. رضوانه: من نمی فهمم تو چه می گویی؟ ریحانه: چون شجاعت ندارند راستش را بگویند. رضوانه، تو چرا رنگت پریده است؟ رضوانه: خانم ما داشتیم از روی جوی آب رد می شدیم که... مربی: ببینم، خودت که چیزیت نشد ، عزیزم... رضوانه: خانم ، سلام.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 92صفحه 9