مجله کودک 137 صفحه 7

چه هدیه ای بدهم ؟ پول های قلکم را بشمارم که صدایی شنیدم . تیلر رفته بود توی دستشویی شیرا را باز کرده بود و از سر تا پایش را خیس کرده بود و به درو دیوار و زمین و چراغ و حوله و ... آب پاشیده بود . با ناراحتی صدا زدم : ما....ما....ن ! مامان با عصبانیت تیلر را زد زیر بغلش و رفت توی اتاق تا لباس هایش را عوض کند . تیلر هم با گریه دست و پا می زد . صدای مامان را شنیدم که به من گفت : برو تلفن کن به مادر بزرگ و بگو ما نمی توانیم برویم بازار. من باید بروم یک شیلنگ سالم برای دستشویی بخرم . با خودم فکر کردم خوب است بروم دستشویی را بشویم و تمیز کنم و به مامان بگویم من این کار را به خاطر تولد شما کردم ؛ ولی وقتی جلوی در دستشویی رسیدم فهمیدم تمیزکردن آنجا کار من نیست . امروز دو روز به تولد مامان مانده . خاله گیلدا به خانه ما آمد و مامان پارچه قشنگی را به او نشان داد و گفت : قرار است دیوید روز تولدم ما را به دستوران ببرد . می خواهم از این پارچه لباس بدوزم و آن روز بپوشم . تیلر یواش یواش جلو آمد و قوطی سنجاق را برداشت ولی از دستش افتاد و همه سنجاق ها پخش شدند روی زمین . من و خاله گیلدا به مامان کمک کردیم با سنجاق ها را جمع کند . خاله گیلدا گفت : حالا فهمیدم چراتو هیچ وقت نمی توانی کاری بکنی ، مگر این بچه برای تو فرصتی هم باقی می گذارد ! سال 1930 میلادی بنز بزرگترین خودروی خود را تولید کرد . در این سال بنز مدل گروسر 770با 8 سیلندر ! ساخته شد. این خودرو به دلیل بحران اقتصادی آمریکا و اروپا به خوبی مورد استقبال قرار نگرفت .