نوزاد کعبه
فصلی کوتاه از داستان کودکی و نوجوانی امیر مؤمنان حضرت علی (ع) -1
فاطمه ، همسفر ابوطالب درد میکشید. دردی سخت و شیرین، که نشانه یک اتفاق خوب و بزرگ بود. اتفاقی که هم او و هم ابوطالب را خوشحال میکرد. فاطمه، تا جایی که میتوانست، تحمل کرد، اما درد او هر لحظه بیشتر شد سرانجام طاقت نیاورد. از کنار خانه بیرون آمد و یکراست به سوی کعبه رفت. کنار خانه کعبه ایستاد و در حالی که یک دستش را روی شکم خود گذاشته بود، دست دیگرش را به آسمان بلند کرد و با صدایی پر درد گفت:
ب ام و 328در مسابقه اتومبیلرانی رم- برسیا که چند هزار کیلومتر از هم فاصله دارند. در سال 1938و 1940میلادی برنده شد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 140صفحه 18