مجله کودک 142 صفحه 3

توپ قلقلی پدرم به من گفته بود که اگر نمره معدلت را 20شوی، برایت توپی قلقلی و قشنگ می­خرم. من هم خوب درسم را خواندم. یک روز رفتیم کارنامه بگیریم من از لوح تقدیر فهمیدم که 20 شدم. پدرم برایم آن توپ را خرید، خیلی قشنگ بود. با الهه دختر خاله­ام بازی می­کردیم که گربه آمد. الهه از گربه می­ترسید، ما دو تا فرار کردیم و آن توپ قشنگ را انداختیم و به اتاق برگشتیم. من وقتی به اتاق رسیدم ، توپم را به یاد آوردم. برگشتم تا آن را بردارم، ولی دیدم گربه به آن چنگ زده است و سوراخ شده! زهرا سادات یحیی زاده/11ساله از تهران لبخند * مداد به علت بد تراشیدن سرش، از مداد تراش، به اتحادیه سلمانی­ها شکایت کرد!! * میمونها با دیدن گل میمون به دور آن جمع شدند!! * آفتاب آن قدر بازیگوشی کرد که گل آفتابگردان سرگیجه گرفت!! * ماهی کوچولو وقتی تصمیم به خودکشی گرفت، با دم کوسه بازی کرد!1 * پزشک به مردی که تازه عمل شده بود گفت: متأسفانه باید شما را دوباره عمل کنیم. بیمار پرسید: چرا؟ دکتر جواب داد: چون یک لنگه دستکش جراحی را جا گذاشتم. بیمار گفت: نگران نباشید آقای دکتر مهم نیست. پولش را می­دهم تا یک جفت نو بخریئد. سروش کاظمیان/11ساله از مشهد محمد امین رنجبر / 6 ساله / از کاشان مهبان حبیبی / 14 ساله / از رشت سحر حبیبی / 9 ساله/ از صومعه سرا علیرضا گلیم باف / 9 ساله / از شوشتر مقدمه زندگی بر روی قایق و کشتی، شجاعت خاصی نیاز دارد. دریانوردان از گذشته تاکنون، انسان­های شجاع و بی باکی بوده­اند که خطرات زندگی بر روی دریا را به جان خریده­اند. حتی امروزه با پیشرفت وسایل مخابراتی دریایی، هنوز شجاعت، ویژگی اصلی یک دریانورد است. کتاب در مجله این شماره اختصاص به معرفی قایق­های نجات و دریانوردان شجاعی دارد که جان خود را برای حفظ جان دیگران به خطر می­اندازد. قایق­های که بر روی کشتی­ها بنا شده­اند، از دیگر مطالب کتاب در مجله این شماره است.