مجله کودک 146 صفحه 5

سنجاب غرید : (( ما نمی توانیم او را بخندانیم. شاید کس دیگری بتواند این کار را بکند. تو می توانی بچه هایی را که توی این خانه هستند، صدا کنی بیایند بیرون و بازی کنند؟ شاید آنها بدانند چه کاری می توان کرد تا این آدم برفی خوشحال شود.)) پرنده نزدیک پنجره روی شاخه درختی نشست و بلند آواز خواند. پسر بچه ای که در اتاق نشسته بود ، فریاد زد : ((هی ! این پرنده چه آواز قشنگی می خواند! حتماً می خواهد بگوید هوای بیرون خیلی عالی است. امیلی! می آیی برویم بیرون با هم بازی کنیم؟)) امیلی و برادرش تام، ژاکت ، دستکش و چکمه هایشان را پوشیدند و از خانه خارج شدند تا برف بازی کنند. وقتی به آدم برفی نزدیک شدند، دیدند چند تا فندق پایین پای او ریخته شده است. تام گفت : ((ما می توانیم با این فندق ها دهان آدم برفی را بزرگتر کنیم. او به یک لبخند احتیاج دارد.)) امیلی جواب داد : ((فکر خوبی است. راستی ، می آیی یک آدم برفی دیگر هم درست کنیم؟)) سنجاب و پرنده از بالای درخت بچه ها را نگاه می کردند. پرنده گفت : ((دوست عزیز! تو درست می گفتی. بچه ها خوب می دانستند که چطو می توان آدم برفی را خوشحال کرد. او الان دارد لبخند می زند.)) سنجاب پاسخ داد : (( بچه ها یک آدم برفی دیگر درست کردند. این فکر خیلی خوبی بود؛ چون آدم برفی دیگر تنها نیست. آخر هر کسی به دوست، آن هم دوست خوب و صمیمی احتیاج دارد.)) ستاره شناسان، 88 صورت فلکی را شناسایی کرده اند. بیشتر این مجموعه ستارگان ، نام خود را از خدایان و قهرمانان یونان باستان گرفته اند. صورت فلکی شکارچی، اریون و ... نمونه هایی از یونان باستان هستند.