مجله کودک 163 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 163 صفحه 9

آماده است. لطفاً نور» . نی نی روی صحنه جابجا شد و نورهای رنگی ریختند توی صوتش. چشمهایش را باز و بسته کرد و به نقل ها نگاه کرد. کارگردان: «همه آماده! ا، 2، 3، دوربین، صدا، حرکت» نی نی روی صحنه چرخید و به دوربین خندید و نقل قرمزی را برداشت و به دهان گذاشت. نی نی: «فقط نقل ...اه، اه.. تف، تف...» نی نی نقل را تف کرد و به سرفه افتاد. کارگردان: «کات، کات. چی شد.» نی نی نگاهی به نقل ها کرد: «اینا چیه. چقدر بد مزه است. مثل سم می مونه. من نیستم. با این نقل ها همه رو به کشتن می دین.» کارگردان کلاهش را روی زمین انداخت و فریاد زد: «آخه تو که نمی خوری. تو فقط یک عروسک تبلیغاتی هستی. فقط همین.» نی نی به آدم های پشت صحنه نگاه کرد و گفت: «اما من نمی تونم دروغ بگم. اصلاً اینا مزه نفتالین می ده. از چی درست شده؟» کارگردان عینکش را روی صورتش صاف کرد و موهایش را از روی پیشانی کنار زود گفت: «آخه تو چکار به این کارا داری. تو کار خودت را بکن.» نی نی از صحنه پائین آمد و گفت: «نه. من نیستم.» کارگردان به طرفش هجوم برد و گفت: «مگه می تونی؟» نی نی آرام گفت: «اگه من بخوام بگم راستشو می گم. می گم این نقل ها، مثل نفتالینه. مزه نفت می ده. همه رو مسموم...» کارگردان به میان حرفش پرید و گفت: «تو بی خود کردی!» و او را بلند کرد و کله اش را از روی تنه اش جدا کرد و دورن سطل زباله روی عروسک های پاره شده دیگر انداخت. سپس رو به یکی از افرد پشت صحنه کرد و گفت: «آهای علی آقا. یه عروسک دیگه میخوام. اما این بار دروغگو!» کشیش کلیسای شهر «آخن» آلمان در سال 810 میلادی از عبور یک شی گرد و درخشان در آسمان خبر داده است که باعث رم کردن اسب ها شده است. کریستف کلمب کاشف قاره آمریکا هنگامی که در حال دریانوردی به سمت قاره آمریکا بود (سال 1492 میلادی) از بالا و پائین رفتم یک شی نورانی در آسمان خبر داد و مشخصات آن را در دفتر یادداشت روزانه خود نوشت. او فکر می کرد این پدیده، نشانه رسیدن به خشکی است. کریستف کلمب

مجلات دوست کودکانمجله کودک 163صفحه 9