مجله کودک 183 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 183 صفحه 11

اما سار جرأتش را نداشت. او بال­هایش را بازکرد و درحالی که هنوز از ترس می­لرزید، پرواز کرد و از آنجا دور شد. پشت سرش، پرنده­ها با هم فریاد زدند: «ای ترسو! ای بزدل!» گنجشک که سار را شکست داده بود و آبرویش را برده بود، با خوشحالی فریاد زد: «پس حالا یکی از شما بیاد کمکم. مهم نیست کی می­خواد گربه رو محکم نگه داره. تو چطور توکای سیاه، می­آیی؟» توکای سیاه باعجله جواب داد: «اما من باید حتماً برم خونه. زنم باهام کار داره». سپس پرواز کرد و از آنجا دور شد. چیزی نگذشت که دور و بر گنجشک خلوت شد. حقّه گنجشک گرفته بود و در دل، به همۀ آن پرنده­های ترسو می­خندید. همان زمان صدایی از پایین به گوش گنجشک رسید که از ترس او را به لرزه انداخت. دودی گربه هه بود که با خنده به گنجشک گفت: «من همه­چی رو شنیدم. چقدر این پرنده­ها ترسو بودن! اما تو اینطور نیستی، درسته؟ بیا به اونا نشون بده که چقدر شجاعی! قول می­دهم زیاد تکون نخورم تا تو بتونی پوزه­بند رو دور دهنم بندازی. پس بیا پایین و کارت رو انجام بده!» اما افسوس! گنجشک فرار کرده بود و پوزه­بند هم روی زمین افتاده بود. دودی در حالی که دندان­های سفید تیزش را به نمایش می­گذاشت، خمیازه­ای کشید. او به خودش گفت: «این همه هیاهو و سر و صدا، برای هیچی؟ اونا یکی از دیگری ترسوتر بودن. بهتره برم و نون و شیرم رو بخورم.» شاید تا حالا بارها صدای سارها را شنیده باشید که با هم، با صدای بلند صحبت می­کنند یا حتماً تا حالا صدای جیک جیک دسته جمعی گنجشک­ها را شنیدید که میان درختان پرواز می­کنند. حالا شما می­دانید که آن­ها درباره چی صحبت می­کنند... اینکه چه طوری می­توانند به یک گربه پوزه­بند بزنند؛ البته فقط در حرف، نه در عمل! «رویکات» خودروی زرهی و توپ ارتش آفریقای جنوبی است. این­خودرو از سال 1978 به خدمت گرفته شد و تا سال 1990 درارتش آفریقای جنوبی مورد استفاده بود. تعداد خدمه: 4 نفر-حداکثر وزن: 28 هزار کیلوگرم و حداکثر سرعت:120 کیلومتر در جاده.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 183صفحه 11