مجله کودک 183 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 183 صفحه 8

گربۀ قصّۀ ما، از آن گربه­های بزرگ خاکستری بود که چشم­های روشن داشت. اسمش هم «دودی» بود.زیرا موهای بدن گربۀ ما، درست رنگ دود و خاکستر بود. او عادت داشت روی دیوار، زیر نور خورشید دراز بکشد و پرنده­ها را که در اطراف درختان پرواز می­کردند، تماشا کند. پرنده­ها، از «دودی» متنفر بودند، چون او خیلی باهوش بود و خیلی راحت، آنها را شکار می­کرد. بیشتر هم می­رفت سراغ پرنده­های اجوان. «دودی» برای پرنده­ها مشکلی شده بود. پس یک روز توکای سفید به توکای سیاه گفت: «بهتره با پرنده­های دیگه، درباره این گربه خاکستری یه جلسه بذاریم، شاید بتونیم راهی پید اکنیم و به کارهای وحشیانه اون خاتمه بدیم.» سپس پرنده­ها همه را خبر کردند. سینه سرخ هم آمد. بسیار غمگین بود. همین دیروز، «دودی» یکی از بچه­هایش را شکار کرده بود. الیکایی (نوعی پرندۀ آوازه خوان) هم در حالی که با غرور، دم کوچکش را بالا گرفته بود، به جمع پرنده­ها پیوست. سهره جنگلی هم با آن سینه زیبای گل بهی­اش آمد. سار پرنده هم در حالی که درزیر نور خورشید آبی و سبز می­شد، از راه رسید. گنجشک هم آنجا بود. مثل همیشه پرحرف و پرچانه! توکای سیاه، در حالی که نوک نارنجی زیبایش را باز می­کرد، گفت: «دوستان، ما امروز اینجا جمع شدیم که در مورد گربۀ وحشتناک، منظورم دودی­یه؛ صحبت کنیم.» پرنده­ها شروع کردند به جیک جیک و سرو صدا کردن. توکای خال­خالی درحالی که یکی از پاهایش را بالا گرفته بود، گفت: «پرنده­ها، ساکت باشید!» همه ساکت شدند. توکای سیاه به حرف­هایش­ادامه داد: «دودی، ماهارو، به خصوص جوون­های از حرف تا عمل زره­پوش و توپ سبک BTR -90 در کنار پیاده­نظام ارتش شوری سابق (روسیه فعلی) به خدمت درآمد. اسلحه اتوماتیک کانن، نارنجک­انداز و موشک­انداز ATGW از تجهیزات دیگر این خودرو است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 183صفحه 8