مجله کودک 183 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 183 صفحه 19

پیش رستم و دوستانش رفت. رستم، با دیدن پسر اسفندیار، خوشحال شد و او را در آغوش گرفت و به گرمی از او استقبال کرد. سپس دستور داد تا سفره را پهن کنند و کباب و نوشیدنی در میان سفره بگذراند و مهمانان را دعوت به خوردن و نوشیدن کرد. همه با هم سر سفره نشستند و مشغول خوردن شدند. سفره را که برچیدند، رستم فرمان حرکت داد و دوستانش را جمع کرد و همه راهی خانه شدند. در میان راه، بهمن پیغام اسفندیار را به رستم رساند. رستم، با شنیدن این پیغام نگران شد و به فکر فرو رفت. بعد از چند لحظه، سربلند کرد و گفت: «فرزندم! پیغام خوبی برای من نیاوردی. از قول من به پدرت بگو بهتر است اوّل با همدیگر دیدار کنیم و باب دوستی و رفاقت باز کنیم و سپس به گفتگو بپردازیم. چون من سالهاست که آرزوی دیدار تو را در دل داشتم و اکنون به نظر می­رسد که آرزویم برآورده شده­است. تو باید کاری کنی که شایستۀ پادشاهان باشد و رأی و نظرت را همۀ مردم بپسندند. نه این که هر چیزی را با چشم جوانی و خامی نگاه کنی! من آدمی نیستم که کسی بتواند پاهایم را در غُل و زنجیر کند یا به دست­هایم دستبند بزند. امّا اگر بخواهی، می­توانم همۀ گنج­هایی را که از پادشاهان به ضرب شمشیر خودم گرفته­ام، به تو ببخشم. هر وقت که خواستی بروی، با تو پیش گشتاسب می­آیم و خشم او را با عذرخواهی و اطاعت سرد می­کنم!» بهمن، پیغام رستم را تا آخر شنید و به او قول داد که آن را به پدرش برساند. بعد از رفتن بهمن، رستم به فکر فرو رفت. آنوقت رو به زَواره و فرامرز کرد و گفت: «زود پیش زال بروید و بگویید که اسفندیار آمده است. باید از او و همراهانش پذیرایی کنیم. همه جا را با فرش­ها و لباس­های زیبا آذین کنید. غذاها و خوردنی­های رنگارنگ و زیبا تهیّه کنید و برای پذیرایی شاهانه آماده شوید! اکنون من به دنبال بهمن تا لب رود می­روم و اسفندیار را برای مهمانی به خانه دعوت می­کنم.» بهمن، خودش را به اسفندیار رساند و هرچه را که دیده و شنیده بود، برای او نقل کرد. او رستم را به بزرگی یاد کرد و گفت: «تا به حال پهلوانی به قوّت و عظمت رستم ندیده­ام. دلی مانند شیر و بدنی مانند فیل دارد و ... اکنون هم بدون زِِره و کُلاهخود برای استقبال تو از کنار رود هیرمند آمده است...» ادامه دارد تجهیزات آبی- خاکی فرانسوی­ها در اواسط دهه 50 میلادی خودروی آبی- خاکی ژیلیوس را ساختند که حداکثر سرعت آن در جاده، 64 کیلومتر در ساعت و در آب 12 کیلومتر در ساعت بود. این خودرو 4 نفر خدمه داشت.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 183صفحه 19