مجله کودک 199 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 199 صفحه 8

کمد ترسناک مترجم : مریم کیانپور نوشته : آلن کورتکوییس لورانس دختر کوچولوی هشت ساله ی قصه ما ، به همراه پدر و مادرش در خانه بزرگی زندگی می کرد. او دختر مهربانی بود و دوستان زیادی داشت اما ... لورانس یک ایراد بزرگ داشت . همیشه اتاقش بهم ریخته و نامرتب بود . هیچ چیز سر جایش نبود . برای پیدا کردن یک لنگه جوراب ، می بایست مدت زیادی وقت می گذاشت . لباس ها ، لوازم تحریر ، کفش و جوراب خلاصه همه وسایلش روی زمین بودند و .... چند روزی بود که لورانس از کمد لباس هایش می ترسید . شب موقع خواب ف از کمد صدای قرچ قروچ به گوش می رسید . ضمنا بوی واقعا بدی هم می آمد . وقتی او ماجرا را برای پدر و مادرش تعریف کرد . آن با بی تفاوتی گفتند : او لورانس ! اتاقت خیلی نا مرتب و بهم ریخته است هیچ بعید نیست این صداها ، صدای یه موش باشه . ولی لورانس می دانست که این طور نیست . او قبلا در اتاقش موش دیده بود . موش چنین صداهایی از خود در نمی آورد . ضمنا خیلی هم مهربان بود . بنابراین نمی توانست صداها از موش باشد ! بدین ترتیب ، لورانس هر شب موقع رفتن به رختخواب می ترسید ، اگر موش نبود ، پس چه چیز دیگری می توانست باشد ! مطمئنا یک هیولای وحشتناک بود .! بله ، حتما خودش بود . چون وقتی لورانس نزدیک کند می شد ، به غیر از صدای قرچ قروچ ، بوی خیلی بدی هم می آمد . فقط یک هیولا می توانست بوی به این بدی داشته باشد . یک شب ، لورانس تصمیم گرفت بیدار بماند. او می خواست هیولا را وقتی که از مخفیگاهش برای خوردن غذا بیرون می آمد ، ببیند . از خودش پرسید : واقعا این هیولا چه شکلیه ؟ شاید یک حیوون پشمالو با دندانهای تیز و چنگال های بلند باشه ! یا یک هشت پای گنده با شاخک های وحشتناک باشه . او منتظره تا من خوابم ببره ، و بعد بپره و با شاخک هاش منو خفه کنه ! یا شاید یک حشره ی موذی با نیش های زهردار باشه ! لورانس ، همان طور که در افکارش غرق شده بود ، خوابش برد . او فکر می کرد هیولا ، حتما او را خواهد کشت . ولی هیچ اتفاقی نیفتاد . صبح مثل همیشه ، او با بوسه ی مادرش بیدار شد . برای یک لحظه ترس هایش را فراموش کرد . اما فورا به دراین میان ، خری به همراه صاحب خود نیز به اجبار برای فروش به این نقطه آورده شده است .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 199صفحه 8