یک عمر از صبح تا شب با چکش به مس میکوبید، اعصابتان خرد نمیشد؟ خیلی خوش اخلاق به نظر میآیید.
درسته که کار ما سنگین و استخوان خردکن بود. اما اعصاب من سرجایش است چون سر و کارمان با مس بود. اینجور سر و صدا هیچوقت اعصاب آدم را خرد نمیکند. مس خیلی خوبه. الان میبینید که بعضی از مردم برای اعصابشان یک دستبند مسی به دور مُچشان میاندازند. دکترها به افرادی که به کم خونی مبتلا هستند سفارش میکنند در ظروف مسی غذا پخت کنند.
· از دوران کودکیتان بگویید.
درسم خیلی خوب بود و در مدرسه شاگرد اول بودم. البته نشد درس بخوانم و مجبور شدم بیایم سرِ کار توی همین مغازه که مال پدرم بود. یک روز مدیر مدرسهمان به اینجا آمد و از پدرم خواست که بگذارد تا من به مدرسه برگردم. البته زمینه اینکار فراهم نبود و نشد که برگردم سر کلاس. 17 ساله بودم که پدرم فوت کرد و عهدهدار سرپرستی خانواده شدم. البته در کارم هم خیلی زرنگ بودم. وقتی وارد این کار شدم بعد از 3 ماه به اندازه یک استاد با 10 سال تجربه کار، چیز یاد گرفتم. یک روز یک دیگ خیلی بزرگ مسی را برای تعمیر آوردند که لبهاش شکسته بود. به پدرم گفتم من آنرا تعمیر میکنم. او گفت کار خیلی سختی است و نمیتوانی. خلاصه شرط بستیم و قرار شد اگر توانستم آنرا درست کنم پدرم برایم یک دست لباس بخرد. دست به کار شدم و وقتی کارم را تمام کردم به پدرم نشان دادم. پدرم هر چه گشت نتوانست جایی را شکسته بود پیدا کند.
· چه لباسی برایتان خرید؟
نه بابا، اصلاً برایم نخرید! با هم این حرفها را نداشتیم.
· این صنعت الان با گذشته چه فرقی کرده است؟
فکر نمیکنم زیاد فرقی داشت. ابزار کار در دوران ما هم چیزهایی خیلی خاص نبود، چند نوع چکش و چند نوع سندان و انبر و ... کوره هم داشتیم، برای حرارت دادن به مس و جوشکاری و یک کوره دیگر هم برای سفید کردن مس داشتیم. یکی از فرقهایی که وجود داشت این بود که در زمان ما مس را به صورت ورقه از کارخانه تهیه میکنیم اما در زمان پدرم، حتی ورق را هم خودشان با ذوب کردن مس توسط کوره ذغال سنگ و کوبیدن و نازک کردنش درست میکردند. یادم میآید وقتی من وارد این کار شدم یعنی حدود 48 سال پیش، دَمها دستی بود و باید مدام آنرا حرکت میدادیم تا هوا به کوره میدمید و نفس میداد، اما بعداً دَمهای برقی آمد.
· از کوره برای چه کاری استفاده میکردید؟
حرارت دادن مس. مس بعد از اینکه مدتی چکس میخورد سفت میشود و باید دوباره گذاختهاش میکردیم تا نرم شود. این کورهها با ذغال سنگ کار میکردند. یک کوره دیگر هم برای قلع اندود کردن مس داشتیم. بعد از ساخته شدن ظروف مسی آنها را با ماسه و جوهر نمک تمیز میکردیم تا زائدههایش از بین برود، بعد روی کوره
-----
نام اسلحه: برِتا 38 M
وزن: سه کیلو و نهصد گرم
خشاب: 10 - 20 و 40 فشنگ
سرعت حرکت گلوله: 450 متر در ثانیه
مجلات دوست کودکانمجله کودک 209صفحه 11