مجله کودک 232 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 232 صفحه 12

امروز، سه شنبه است. دوازدهم اردیبهشت ماه. کلاس با کلاس هر روز فرق می کند. همه ی دانش آموزان مشغول به کاری هستند. کاری که از پیش توسطِ... سحر و فاطمه برنامه ریزی شده است. سحر هم یواشکی مراقب راهرو است که وقتی... سحر: «زود باشین، هر کی سر جای خودش، بدویین، خانم معلم داره میاد.» خانم مدیر کار خودش را کرده بود. ده دقیقه از شروع کلاس گذشته بود که خانم معلم تند تند از سوی راهرو به سوی کلاس می آمد. به درِ کلاس که رسید قدم هایش کند شد. مدتی خشکش زد. کلاس، حال و هوای دیگری داشت. دانش آموزان (یک صدا): «ای آموزگارم ای آفتاب روزگارم دوستت دارم ای روشنی بخش جهانم مهربانـ...» بچه ها چه خوب همکاری کردند و... برنامه ی اجرای سرود چه خوب انجام شد. این لحظه های خوب حیف است که از دست برود، عکس بگیریم. ثبت کنیم لحظات خوبِ با هم بودن را، با او بودن را. عکسی برای فردا، که بی شک خواهد آمد و ما، مادران فردا، بی شک یاد خواهیم کرد لحظه لحظه های خوبِ... کلاس درس را و تمام روزهایی را که خانم معلم در پای تخته سیاه... کوسکو افسرده و غمگین، بی هدف راه خود را طی می کند. او سر راه گله ای از شترها را در دامنه کوهی سرسبز می بیند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 232صفحه 12