مجله کودک 278 صفحه 40

« توصیف یک روز بهاری » درختان در زمستان لباس سفید بر تن کرده بودند . با گذشت زمان ، کم کم درختان لباس سفید خود را از تن درمی آورند و لباس جدید سبز رنگ خود را بر تن می کنند . شکوفه های رنگارنگ به رنگ های ، قرمز سفید و زرد به مهمانی بهار آمده اند . بوی خوش بهار در هوا پیچیده است . هوا پاکیزه است . از بالای کوه تا دور دست های شهرمان دیده می شود . در خانه صدای خنده و شادی بچّه ها و بزرگترها وجود دارد . قناری ها از سفر خود بازگشتند و حالا برای ما با صدای دل نیشینشان آواز می خوانند . برف ها از روی کوه آب شده اند و چشمه های پر آبی به وجود آمده است . در 13 روز اوّل بهار تهران بسیار ساکت و کم جمعیت است و دود ماشین ها در هوا کمتر دیده می شود . در بهار همه ی گل ها و پروانه ها با هم دوست هستند . پنجره ی خانه های قدیمی در بهار همیشه باز است ، برای اینکه بهار آن ها را ببیند و به مهمانی خود دعوت کند . همه منتظر بهر بوده اند . نه فقط بهار طبیعت ! منتظر بهار دلها هم هستند ! بهار ، زیبایی و مهربانی و دوستی را به همراه می آورد . بهاره بهاره ، فصل گل اناره سبزه های تر و تازه آب می خورند حسابی کلاغها سیاه و سفید نوک می زنند به ماهی باغبون عزیزمان آب می دهد به درختان صدای فواره ها باز می رسد به گوش ها دست بزنید دو دسته گلهای دسته دسته میون ما جمع شدن دوباره لب به خنده بهاره بهاره بهاره دوباره آی دوباره فصل گل اناره آسمون ابری ما می خواد می خواد بباره آخه آخه بهاره گلها در آینه ی باغ می رقصن و می رقصن با هم دیگه می خندند بهاره بهاره فصل گل اناره مبینا داوودی زاده- 13 ساله- از تهران نیکو حبیبی/ 11 ساله/ از تهران فراز مهدیزاده/ 6 ساله/ از اردبیل فاطمه بهجتی مهربانی / 7ساله/ از تهران کیمیا رجبیان/ 7 ساله/ از تهران - هواپیمای دریایی که می تواند بر روی سطح دریاچه ها فرود آید .