
دوست ندارند . 
این عبدالمطلب کیست که بی هیچ قدرت و اقتداری این چنین محجوب مردم است؟ اما من این عزت را در هم می شکنم . من این عظمت را فرو می ریزم . 
او قطعاً از من خواهش می کند که از حمله به خانه ی خدا منصرف شوم . 
اگر خواهشش را بپذیرم ، او و تمامی ساکنان مکه را برای همیشه زیر بار منت خود گرفته ام . اگر هم نپذیرم و به کعبه حمله کنم که خواری و شکست را نصیبشان کرده ام . به هر حال ، خواهش و خفت عبدالمطلب ، دیدنی است . 
vvv
ابرهه همچنان خشمگین و غضبناک در چادر فرماندهی اش راه می رود و با خود حرف می زند . 
دیری نمی گذرد که سر و صدا و ازدحام بیرون چادر او را به خود می آورد . 
از لای چادر نگاه می کند . 
سربازان ، برای عبدالمطلب و یارانش راه باز می کنند .
ابرهه لحظاتی محو چهره ی عبدالمطلب می ماند : 
- عجب صلابتی این مرد ! 
- مأموری وارد می شود و برای ورود عبدالمطلب و همراهانش اجازه می خواهد .
ابرهه به سمت تخت خود می رود و اشاره می کند که وارد شوند . 
دو نیزه دار که مقابل ورودی چادر ابرهه ایستاده اند ، راه را برای ورود عبدالمطلب باز می کنند . 
ادامه ی قصه را می توانید در کتاب بخوانید . این کتاب با قیمت 210 تومان و با عکس های زیبا از لوح های برجسته و در کتابفروشی های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دستترس شماست . 
ستاره شناسان با استفاده از علایم رادیویی ، سطح سیارات مختلف را رصد می کنند . سطح سیاره ی زهره توسط کاوشگر پایونیز و توسط استفاده از علایم رادیویی ، نقشه برداری شده است . 
  مجلات دوست کودکانمجله کودک 281صفحه 33