مجله کودک 285 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 285 صفحه 12

دوباره خوابیده بود . چون هوا تاریک شده بود و شب شده بود . هزارپا که دیگر خیلی گرسنه و عصبانی شده بود ، تصمیم گرفت پاهایش را دور بیندازد . اما پی خود گفت اگر پاهایم را دور بیندازم دیگر نمی توانم کارهایم را انجام دهم . نمی توانم راه بروم و باید مثل کرم خاکی بخرم و دوباره فکر کرد و فکر کرد و فکر کرد و آنقدر فکر کرد که حسابی گرسنه اش شد و بالاخره تصمیم گرفت یکی از پاهایش را بخورد تا کمی سیر شود صبح که شد ، هزارپا دوباره سراغ پاهایش رفت . اما حالا نمی توانست تصمیم بگیرد کدام پاهایش را بخورد اول کمی فکر کرد و بعد رفت سراغ پای اولش . اما هنوز گاز اول از پای اولش نزده بود که جیغ پای اول به آسمان رفت و داد زد : "داری چکار می کنی ؟ چرا گاز می گیری ؟" هزار پا خنده ای کردو گفت : "می خوام تو رو بخورم . چون خیلی گرسنه ام ." و دوباره به طرف پای اول حمله کرد . اما هنوز به پای اول نرسیده بود که پای اول دوباره گفت : "چرا از من شروع می کنی ؟ از پای دوم شروع کن !" پای دوم که حرف های هزارپا را شنیده بود ، داد زد : "چرا از من ؟ از پای دویست وپنجاه وسوم شروع کن ." و پای دویست و پنجاه وسوم از آن وسط داد کشید : "چرا من ؟ پای هشتصد و بیست و چهارم رو بخور ." و پاها آنقدر داد کشیدند و بین خودشان پای کاری کردندکه دوباره شب شد .هزارپا که حالا دیگر خسته و گرسنه و عصبانی شده بود ، تند رفت سراغ پای اول که آن را یک لقمه کند . پای اول که خیلی ترسیده بود . تند گفت : "خواهش می کنم منو نخور . C# مثل Camel(شتر) : شتر یکی زا مقاوم ترین حیوانات جهان است . این جانور زندگی در دمای بالای صحرا های گرم و سوزان را با کمترین آب و علف تحمل می کند . شتر به

مجلات دوست کودکانمجله کودک 285صفحه 12