مجله کودک 302 صفحه 35
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 302 صفحه 35

چند ساعت از لانه بیرون می امدند و جلوی چشم خودم گردش می کردند . شب هم توی لانه می خوابیدند و دست گربه به آنها نمی رسید . بابا می گفت : "معلوم است خوب به جوجه ها می رسی؛ چون خیلی زود بزرگ و چاق شده اند ." تا مدتی شکل وصدای همه ی جوجه ها یک جور بود . دو ماه ونیم که گذشت تاج یکی از جوجه ها بزرگتر شد و شروع کرد به قوقو . . . قوقو کرد . صدایش خیلی خنده دار بود؛ و چیزی نگذشت که یک روز صبح همه با صدای قوقولی قوقو او بیدار شدیم . خودم را به لانه شان رساندم . دلم می خواست نوک خروسم را ببوسم . از آن به بعد جوجه هایم را شناختم . حالا صاحب سه تا مرغ چاق و یک خروس بازیگوش شده بودم . هنوز علی کوچولو جلو لانه نشسته بود که در لانه را باز کردم وغذای مرغها و خروس را توی ظرفشان ریختم . آنها با عجله شروع به خوردن کردند . دو تا از مرغها تکه ای نان را از نوک هم می کشیدند و علی کوچولو با صدای بلند به آنها می خندید . کاسه ی آبشان را بیرونآوردم وکنار حوض رفتم ، کسه را شستم . می خواستم ان را پر کنم که مادر گفت :"هم فکری به حال آنها بکنیم؛ هم فکری به حال خودمان !" چپ چپ نگاهش کردم و طوری که مادر نبیند برایش خط و نشان کشیدم : بعد با ناراحتی کاسه ی آب را بردم و توی لانه گذاشتم و گفتم : "مال خودم هستند . خودم بزرگشان کرده ام و مواظبشان بوده ام؛ از این به بعد هم نگهشان می دارم ." مادر گفت : "باز هم حرف خودت را می زنی . چرا حرف گوش نمی کنی ! ؟ آخر دختر . . ." این قسمتی از قصه ی "مهمان" از مجموعه قصه های "یادهای کودکی" بودکه خواندید . ادامه قصه و چند قصه ی دیگر را می توانید درکتاب که به بهای 220 تومان چاپ و منتشر شده ، بخوانید . نبودن تبعیض و اختلاف بین سفید پوستان و سیاه پوستان صبحت می کرد . سخنان او تأثیر زیادی در جامعه ی سیاهان آمریکا بر جای می گذاشت .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 302صفحه 35