مجله کودک 320 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 320 صفحه 8

قصه های پیامبران (حضرت نوح (ع)- قسمت سوم) دعای باران هوا نه ابر داشت نه پرنده نه نسیم . درخت ها داشتند از بی آبی می مُردند . یک سال بود که باران نباریده بود . جمعی از مردم به درِ خانه ی نوح آمدند . یک نفر با مُشت خود چند بار به در زد . همسر او در را باز کرد . - سلام بر تو ، آیا همسرت نوح در خانه است ؟ زن نگاهی به چهره ی غمگین و خسته ی آن ها کرد و پرسید : « چه شده ، دوباره از نوح حرفی شنیده اید ؟ » مردی جلو آمد . ریش بلندی داشت با ستاره ای که با زنجیری از طلا دور آنها بسته بود . صدای او انگار از ته چاه بیرون می آمد . - می خواهیم برایمان دعا کند تا خدایش باران بفرستد . صدای خنده ی زن به هوا بلند شد . مردها تعجب کردند . او گفت : « اگر دعای نوح قبول می شد ، او برای خودمان دعا می کرد که وضع زندگی مان خوب شود . » مردها گفتند : « به ما بگو اکنون او کجاست ؟ » - او به بیابان بیرون شهر رفته تا خار بیاورد و بفروشد . بروید تا پیدایش کنید . اما بدانید که او نمی تواند برای شما دعا کند . مرغ « چهچه خوان زرد » با سه یا چهار صدای کوتاه « ویت » مانند آوازخوانی خود را آغاز می کند . غذای این پرنده ، از پروانه ها ، عنکبوت و شب پره است .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 320صفحه 8